در هر صورت استوارترین سخن در این مسأله این است که رأی به تفصیل داده و میان کسی که قادر به کار کردن میباشد با غیر آن تفاوت قائل شویم، [و بگوئیم: بر کسی که قادر به کسب و کار موافق با منزلت خود میباشد واجب است کار کند و بدهی های خود را بپردازد؛ اما کسی که توان کار کردن و یا کار مناسب شأن خود را ندارد، بر او واجب نیست ]. صاحب جواهرالکلام نیز به هنگام شرح و بحث درباره این سخن محقق که گفته: "وادار کردن بدهکار تنگدست به کار کردن و نیز به اجیر دادن او جایز نیست." به این مسأله پرداخته و درباره اش سخن گفته است، که باید بدانجا مراجعه شود.جواهر الکلام ج 324/25_325
بیهقی نیز [از علمای اهل سنت ] در کتاب "سنن" خود در دو باب جداگانه روایات مربوط به این مسأله را آورده است. در آنجا از ابوسعید خدری روایت شده:
باز در همانجا روایت دیگری از پیرمردی به نام "سرق = دزدی !" در توجیه اینکه چرا نامش "سرق" میباشد آمده است که پیامبر مرا با این نام مورد خطاب قرار داد، و من هم بعدا آن را عوض نکردم، او میگوید: