صفحه ۱۶۲

"سرپیچی و خودداری کردن بدهکار توانمند از پرداخت بدهی خود، ریختن آبرو و کیفررسانی او را حلال می‎کند. ابن مبارک [که یکی از رجال سند این حدیث می‎باشد، در توجیه آن ] چنین گفته است: منظور از حلالی ریختن آبروی او این است که با او به تندی و خشونت رفتار شود. و منظور از حلیت کیفررسانی نیز جواز زندانی کردن او می‎باشد."عن رسول الله (ص) قال: "لی الواجد یحل عرضه و عقوبته و..." (سنن ابی داود، ج ‏282/2، کتاب الاقضیة، باب فی الحبس و الدین و غیره)

3- در کتاب سنن ابن ماجه نیز از عمرو بن شرید، از پدرش گزارش نموده که رسول خدا(ص) فرمود:

"سرپیچی و خودداری کردن بدهکار توانمند از پرداخت بدهی خود، ریختن آبرو و کیفررسانی او را حلال می‎کند.

علی طنافسی در توجیه این حدیث گفته است: منظور از حلیت ریختن آبروی او این است که طلبکار از او شکایت کند، و منظور از جواز کیفررسانی نیز جواز زندانی کردن او می‎باشد."قال رسول الله (ص): "لی الواجد یحل عرضه و عقوبته و..." (سنن ابن ماجه ج ‏811/2، کتاب الصدقات، باب 18 (باب الحبس فی الدین...)، حدیث 2427) نکته مهمی که درباره این چند خبر و چند حدیث دیگری که اندکی بعد در متن با همین مضمون و یا مشابه آن از طریق روات شیعه نقل خواهد شد، این است که تقریبا در همه آنها "زندانی کردن" شخص بدهکار و مدیون به عنوان یک "عقوبت و کیفر" مطرح شده است، لذا با آن مطلبی که در ذیل عنوان "پنجم، ششم و هفتم - غاصب، خورنده به ناحق مال یتیم و خائن در امانت"، توجیه و تبیین وجه انحصار زندان به موارد سه گانه یاد شده، از شیخ طوسی (ره) نقل شد، در تعارض کامل می‎باشد، چون شیخ (ره) فرمودند: "در علت منحصر نمودن جواز زندان به سه مورد (غاصب، خورنده مال یتیم به ناحق، و خائن در امانت) دو احتمال است، اول اینکه: جز این سه مورد در دیگر موارد مربوط به بدهی و دین، زندان جنبه عقویت و کیفررسانی ندارد. و..." در حالی که طبق این روایات شیعه و سنی که می‎توان گفت تواتر اجمالی دارند، و یا دست کم مستفیض هستند، زندانی کردن شخص بدهکار در مواردی به جز آن سه مورد یاد شده نیز با عنوان "عقوبت و کیفررسانی" تجویز و تصریح شده است. لذا با توجه به این نکته اعتبار آن توجیه سست می‎شود. (مقرر).

چنانکه ملاحظه فرمودید در متن روایت منقول از پیامبر(ص) واژه حبس و زندان وجود نداشت و این راویان بودند که کلمه "عقوبت" را به معنای "زندان" تفسیر

ناوبری کتاب