البته باید توجه داشته باشیم که امکان دارد گفته شود: ظاهر این روایت این است که آن حضرت با توجه به مشکلات سیاسی متهمین را به صرف اتهام دستگیر نمی کرده است، و نه به دلیل وجود اشکال شرعی.
لکن با توجه به جمله "و لا أرانی یسعنی الوثوب علی الناس" من چنین نمی بینم که هجوم ناگهانی بر مردم و دستگیری و زندانی کردن و کیفررسانی آنان بر من روا باشد مگر... آن اشکال مخدوش و مردود میشود، چون ظاهر این جمله این است که این کار از نظر شرعی موسع و روا نیست. البته درک این معنی و قبول آن به اندکی تأمل و دقت نیاز دارد.
13- در تاریخ طبری آورده است:
طولی نکشید که علی (ع) در آنجاها پیدا شد، مطالب مربوط به عیزار را به آن حضرت گزارش دادند و گفتند: او دیدگاه و نظریات خوارج را پیروی میکند. حضرت فرمود: ریختن خون او بر ما حلال نیست، ولکن ما او را زندانی میکنیم. عدی به آن حضرت گفت: او را به من بسپار من ضمانت میکنم که از جانب او به شما ناراحتی نرسد، آن حضرت نیز او را به عدی تحویل داد."قال أبومخنف، عن مجاهد، عن المحل بن خلیفة : "أن رجلا منهم من بنی سدوس یقال له: العیزار بن الاخنس کان یری رأی الخوارج خرج الیهم، فاستقبل وراء المدائن عدی بن حاتم و معه الاسود بن قیس و الاسود بن یزید المرادیان، فقال له العیزار حین استقبله: أسالم غانم أم ظالم آثم ؟ فقال: عدی: لا، بل سالم غانم. فقال له المرادیان: ما قلت هذا الالشر فی نفسک، و انک لنعرفک یا عیزار برأی القوم، فلا تفارقنا حتی نذهب الی امیرالمؤمنین (ع) فنخبره خبرک، فلم یکن بأوشک أن جاء علی (ع) فأخبراه خبره و قالا: یا امیرالمؤمنین، انه یری رأی القوم قد عرفناه بذلک، فقال: ما یحل لنا دمه و لکنا نحبسه. فقال عدی بن حاتم: یا امیرالمؤمنین، ادفعه الی و أنا أضمن أن لا یأتیک من قبله مکروه، فدفعه الیه." (تاریخ طبری ج 3384/6)