صفحه ۱۵۱

"امیرالمؤمنین (ع) آن چند نفر همراه مفقود را از همدیگر جدا کرد، و در تنهائی از یک نفرشان درباره شخص مفقود پرسید، او اعتراف کرد که آن شخص مرده است ولکن به کشته شدنش اعتراف نکرد، حضرت دستور داد سر او را بپوشانند و ببرند به زندان، سپس شخص دوم را برای بازپرسی دعوت کرد و..."فی الوسائل بسنده عن ابی بصیر عن ابی جعفر(ع) فی قصة شاب شکی عند امیرالمؤمنین (ع) عن نفر خرجوا بابیه فی السفر، فرجعوا و لم یرجع ابوه و قالوا: مات و ما ترک مالا، ففرقهم امیرالمؤمنین و سأل واحدا منهم، فادعی موت الرجل و لم یقر بالقتل، فامر(ع) ان یغطی رأسه و ینطلق به الی السجن، ثم دعا بآخر للسؤال..." (وسائل ج ‏204/18_205، باب 20 از ابواب کیفیة الحکم، حدیث 1)

این حدیث طولانی است و همانند آن را در بحار نیز نقل کرده است.بحارالانوار ج ‏259/40 به بعد؛ کتاب تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 97، حدیث 30

8- در بحارالانوار از کتاب "مناقب" در ضمن داستان غلامی که مولای خود را کشته بود و عمر می‎خواست او را به عنوان مجازات بکشد لکن آن غلام استدلال می‎کرد چون او به من تجاوز کرد من نیز او را کشتم، چنین آمده است:

"علی (ع) به عمر گفت: این غلام را سه روز زندانی کن و هیچ کاری به او نداشته باش تا کاملا سه روز بگذرد و..."فی البحار، عن المناقب فی قصة غلام قتل مولاه، فامر عمر بقتله، فادعی الغلام ان مولاه اتاه فی ذاته، قال: "ان علیا(ع) قال لعمر، احبس هذا الغلام، فلا تحدث فیه حدثا حتی تمر ثلاثة ایام" (بحارالانوار ‏230/40؛ کتاب تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 97، حدیث 10)

چنانکه ملاحظه فرمودید، این دو روایت نیز در مورد "اتهام" هستند، و اینکه برای تحقیق بیشتر و کشف حقیقت می‎توان متهم را زندانی کرد.

9- در "دعائم الاسلام" از علی (ع) گزارش شده که فرموده:

"به صرف اتهام جز در مورد خون و قتل کسی را نمی توان زندانی کرد، و زندانی کردن بعد از کشف حقیقت نیز ستمگری است."فی دعائم الاسلام، عن علی (ع) أنه قال: "لا حبس فی تهمة الافی دم، و الحبس بعد معرفة الحق ظلم." (دعائم الاسلام ج ‏539/2، کتاب آداب القضاء، حدیث 1916)

ناوبری کتاب