سیاسی از آن نوعی که در همه روزگاران رایج و شناخته شده بوده، اعتبار شرعی قائل نبوده است، و به همین دلیل آن دو را ذکر نکرد. چنانکه او از موارد زندان ابد که در روایات مورد تصریح قرار گرفته اند جز یک مورد یعنی دزدی که بعد از قطع دست و پایش برای سومین بار دزدی کند، موارد دیگری را یاد نکرد، با اینکه زندان ابد چنانکه خواهیم دید موارد دیگری نیز دارد.
در کتاب "الفقه الاسلامی و ادلته" از "کتاب ألفروق" قرافی مالکی درباره موارد کلی زندان چنین آورده است:
در هشت مورد زندان تشریع شده است:
دوم: عبد فراری را یک سال زندانی میکنند تا صاحب او پیدا شود.
سوم: کسی که از ادای حق خودداری میکند زندانی میشود تا آن را پرداخت کند.
چهارم: کسی که تنگدستی و متمکن بودن او معلوم نباشد به عنوان امتحان و تحقیق در حال او زندانی میشود، بعد از آنکه حال او آشکار شد که متمکن است یا تنگدست، طبق آن حکم میشود.
پنجم: بزهکار و مرتکب معاصی را به عنوان تعزیر و بازداشتن او از معاصی خدا زندانی میکنند.
ششم: کسی که از تصرف و پذیرفتن امری که واجب عینی بر اوست و نیابت پذیر نمی باشد خودداری کند، زندانی میشود؛ مانند کسی که مسلمان نبوده و در آن حال دو خواهر را یکجا به زنی گرفته بود، که اگر مسلمان شود و حاضر نشود از یکی از آنها دست بردارد زندانی میشود، و یا اینکه همزمان ده تا زن داشته باشد و یا اینکه میان مادر و خواهر جمع کرده باشد، یعنی شوهر هر دو بوده باشد، و او از برگزیدن یکی از آنان به گونه معین خودداری کند.
هفتم: کسی که به یک شئ مجهول اقرار کند، اعم از این که آن شئ عین باشد و یا