صفحه ۱۴۲

4- دزد بعد از آنکه دست و پای او در دو نوبت بریده شده باشد، و یا اینکه دزدی کند و فاقد دست و پا باشد.

5- کسی که از تصرف و برعهده گرفتن امری که نیابت پذیر نیست و بر خود او واجب عینی است خودداری کند. مانند شخص کافری که بیش از چهار زن داشته است اکنون که مسلمان شده باید از میان آنها چهار تا را انتخاب کند، اگر از این کار خودداری کند زندانی می‎شود. و یا کسی که بگوید: یکی از همسرانم را طلاق داده ام ولکن او را معین نکند، و کسی که به ضرر خود چیزی را اقرار کند ولکن از میان دو چیز یا چند عین خارجی آن را معین نکند، و نیز مقدار و نوع آن را مشخص نگرداند که آیا آن عین است و یا حقی بر ذمه گرفته شده، و یا اینکه مقرله را معلوم نگرداند، یعنی این را که به نفع چه کسی اقرار کرده است.

6- کسی که متهم به قتل باشد، او را نیز شش روز در زندان نگه داری می‎کنند [تا اگر صاحبان خون اقامه دلیل کرده و اتهام او را ثابت کردند قصاص شود، وگرنه بعد از شش روز آزادش می‎کنند.]

اگر کسی به عنوان اشکال بگوید که: قواعد اقتضا دارند که مقدار کیفر باید برابر با مقدار جرم باشد، پس چگونه است که اگر کسی از پرداختن یک درهم حقی که بر ذمه اوست خودداری کرد باید زندانی شود تا آن را بپردازد، چه بسا این زندان به طول انجامد، در آن صورت برای یک جرم کوچک یک کیفر بزرگ داده شده است. در پاسخ باید بگویم: زندان برای خودداری او از پرداخت آن حق است؛ لذا هرچند ساعتی که این خودداری کردن ادامه داشته باشد در مقابلش همان مقدار نیز زندان وجود دارد، یعنی ساعات زندان با ساعات خودداری او برابری می‎کند، و این کیفر مکرر در برابر جرم مکرر است."القواعد و الفوائد ج ‏192/2؛ و نضد القواعد499/ تا پایان سخن شهید(ره).

از سخنان شهید اول چنین برمی آید که گویا او به زندان تعزیری و نیز به زندان

ناوبری کتاب