شخص تشنه در هوای گرم امکان پذیر نیست، و شخص سردمزاج به میزانی زیادتر از شخص گرم مزاج توان تحمل گرسنگی را دارد. اگر یک شخص گرسنه را با علم به اینکه او گرسنه است زندانی کنند و او در اثر گرسنگی بمیرد، موجب قصاص میگردد. چنانکه اگر به شخص بیمار ضربه ای بزنند که به واسطه آن بمیرد، در حالی که معمولا با آن ضربه آدم سالم نمی میرد، باز موجب قصاص میشود. ولکن اگر این کارها بدون علم زندانی کننده و زندانبان به واقع قضیه صورت بگیرد، در لازم شدن قصاص اشکال هست.
اگر قصاص را منتفی دانستیم، در اینکه آیا همه خونبها (دیه) بر او واجب میشود و یا با توجه به اینکه مرگ او ناشی از گرسنگی در دو مرحله بوده [مرحله اول قبل از آمدن به زندان که مثلا به مدت ده ساعت گرسنگی کشیده، و مرحله دوم در زندان که مزید بر گرسنگی قبلی شده و موجب مرگ او گردیده است ] نصف خونبها بر او واجب میشود، جای اشکال هست."القواعد ج 278/2
4- در کتاب احکام السجون به نقل از کتاب مبسوط سرخسی از فقهای اهل سنت چنین آمده است:
"اگر زندانی را در خانه ای قرار داده و در را بر روی او ببندند تا با همان حال بمیرد، طبق نظر دو یار ابوحنیفه - قاضی ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی - عامل این کار ضامن دیه اوست، برای اینکه او از حد متعارف تجاوز کرده و سبب اتلاف و نابودی شخص زندانی شده است، بنابراین به منزله کسی است که در راه مردم چاه بکند."احکام السجون 118/ این "حافر البئر فی الطریق = کسی است که در جاده و معبر مردم چاه کنده" مثال معروفی است که فقها در مورد "ضمان اتلاف بالتسبیب" آن را ذکر میکنند. هرچند که حدیث معروفی از رسول خدا(ص) در کتب شیعه و سنی روایت شده که آن حضرت فرموده: البئر جبار، العجماء جبار و...، یعنی کسی که در چاه و یا در چاله معدن بیفتد و بمیرد، صاحب چاه و معدن ضامن نیست و خون او به هدر رفته است؛ و اگر حیوان زبان بسته کسی دیگری را بکشد، صاحب او ضامن نیست و خونش به هدر است. لکن باید توجه داشته باشیم مورد آن جائی است که انسان در ملک شخصی خود چاهی کنده باشد، اما در صورتی که طرف بیاید و در وسط راه و معبر عمومی چاه بکند، ضامن خون کسانی است که در آن چاه میافتند. (از افاضات معظم له در جلسه 247 درس فقه)