صفحه ۱۳۴

شخص تشنه در هوای گرم امکان پذیر نیست، و شخص سردمزاج به میزانی زیادتر از شخص گرم مزاج توان تحمل گرسنگی را دارد. اگر یک شخص گرسنه را با علم به اینکه او گرسنه است زندانی کنند و او در اثر گرسنگی بمیرد، موجب قصاص می‎گردد. چنانکه اگر به شخص بیمار ضربه ای بزنند که به واسطه آن بمیرد، در حالی که معمولا با آن ضربه آدم سالم نمی میرد، باز موجب قصاص می‎شود. ولکن اگر این کارها بدون علم زندانی کننده و زندانبان به واقع قضیه صورت بگیرد، در لازم شدن قصاص اشکال هست.

اگر قصاص را منتفی دانستیم، در اینکه آیا همه خونبها (دیه) بر او واجب می‎شود و یا با توجه به اینکه مرگ او ناشی از گرسنگی در دو مرحله بوده [مرحله اول قبل از آمدن به زندان که مثلا به مدت ده ساعت گرسنگی کشیده، و مرحله دوم در زندان که مزید بر گرسنگی قبلی شده و موجب مرگ او گردیده است ] نصف خونبها بر او واجب می‎شود، جای اشکال هست."القواعد ج 278/2

4- در کتاب احکام السجون به نقل از کتاب مبسوط سرخسی از فقهای اهل سنت چنین آمده است:

"اگر زندانی را در خانه ای قرار داده و در را بر روی او ببندند تا با همان حال بمیرد، طبق نظر دو یار ابوحنیفه - قاضی ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی - عامل این کار ضامن دیه اوست، برای اینکه او از حد متعارف تجاوز کرده و سبب اتلاف و نابودی شخص زندانی شده است، بنابراین به منزله کسی است که در راه مردم چاه بکند."احکام السجون 118/ این "حافر البئر فی الطریق = کسی است که در جاده و معبر مردم چاه کنده" مثال معروفی است که فقها در مورد "ضمان اتلاف بالتسبیب" آن را ذکر می‎کنند. هرچند که حدیث معروفی از رسول خدا(ص) در کتب شیعه و سنی روایت شده که آن حضرت فرموده: البئر جبار، العجماء جبار و...، یعنی کسی که در چاه و یا در چاله معدن بیفتد و بمیرد، صاحب چاه و معدن ضامن نیست و خون او به هدر رفته است؛ و اگر حیوان زبان بسته کسی دیگری را بکشد، صاحب او ضامن نیست و خونش به هدر است. لکن باید توجه داشته باشیم مورد آن جائی است که انسان در ملک شخصی خود چاهی کنده باشد، اما در صورتی که طرف بیاید و در وسط راه و معبر عمومی چاه بکند، ضامن خون کسانی است که در آن چاه می‎افتند. (از افاضات معظم له در جلسه 247 درس فقه)

ناوبری کتاب