"قاضی نخستین بار که به قضاوت میپردازد، باید در حال زندانیانی که توسط قاضی معزول زندانی شده اند وارسی کند؛ چرا که زندان یک نوع کیفر و عذاب است؛ اگر کسی بی جهت به این کیفر محکوم شده باشد، باید او را آزاد کند؛ و چه بسا کسانی که به ناحق محکوم به زندان شده باشند."مبسوط ج 91/8
تا پایان سخن مؤلف مبسوط که ما این مقدار را از آن برگزیدیم. در کتاب قضاء شرایع نیز در مبحث آدابی که بر قاضی مستحب است چنین فرموده است:
"...سپس قاضی حال زندانیان را وارسی کرده و نام آنان را [در دفتری ] یادداشت میکند، و در شهر نامهای آنان را برای همگان اعلان میکند، تا طرف خصمشان مستحضر شده [و برای اقامه دعوی در نزد قاضی گرد آیند]، قاضی باید وقت معینی قرار بدهد، وقتی که همگان در آن موعد معین گرد آمدند هر یک از زندانیان را جداگانه دعوت کرده و از علت زندانی شدنش میپرسد، و سخن او را بر طرف مقابل و خصم او عرضه میکند، اگر علت و موجب برای زندانی شدنش ثابت شد دوباره او را به زندان میفرستد، وگرنه وضعیت او را برای همگان اظهار داشته و در صورت نبودن خصم آزادش میکند. همچنین اگر یک زندانی مدعی شد که من خصم و شاکی ندارم، وضع او را برای همگان اعلان میکند، اگر خصمی برای او پیدا نشد آزادش میکند. و گفته شده است: او را بعد از قسم دادن آزاد میکند."شرایع ج 73/4
در کتاب منهاج تألیف نووی از فقهای شافعی چنین گفته است:
"قاضی ابتدا در حال زندانیان وارسی میکند، اگر کسی گفت من به حق زندانی شده ام، به حبس او ادامه میدهد؛ و اگر کسی گفت مرا به ناحق زندانی کرده اند، باید از شاکی و خصم او بخواهد که بر ادعای خود دلیل اقامه کند."المنهاج 591/