صفحه ۱۲۱

هیچ کس از فرزندان آدم عاری از گناه نمی باشند، بنابراین دستور بده درباره آنان به گونه ای که من بازگو کردم رفتار شود.

هرگاه یکی از زندانیان بمیرد و خویشاوندی نداشته باشد که او را کفن و دفن نماید، باید از هزینه بیت المال او را غسل و کفن کرده و دفن کنند. از طریق افراد مورد اعتماد به من گزارش رسیده است که چه بسا یک فرد غریب و بی خویشاوند می‎میرد، یک و یا دو روز جنازه او در همانجا می‎ماند تا از والی دستور دفن او را بگیرند، و تا دیگر زندانیان با صدقاتی که در میان خود جمع می‎کنند هزینه حمل او به گورستان را تهیه نمایند، و توسط یک حمال اجیر شده به گورستان حمل کرده و بدون غسل و کفن و نماز او را دفن کنند! این چه ننگ و مصیبت بزرگی برای اسلام و مسلمانان می‎باشد! اگر تو دستور بدهی که درباره بزهکاران حدود و کیفرهای شرعی اجرا شود، البته که از شمار زندانیان کاسته خواهد شد، و افراد فاسق و بی بندوبار نیز دچار وحشت شده و مرتکب گناه نخواهند شد. افزونی شمار زندانیان به دلیل عدم توجه به امر آنان می‎باشد، فقط افراد را زندانی می‎کنند اما درباره آنان هیچ دقت نمی کنند.

به والیان و کارگزاران عالیرتبه خود دستور بده هر روز در امر زندانیان تأمل و دقت و رسیدگی کنند. افراد مستحق تأدیب و تعزیر را با [تازیانه ] تعزیر کرده و آزاد نمایند، و اگر دیدند کسی بدون دلیل متهم شده او را نیز تبرئه و آزاد کنند. و به آنان برسان که در تأدیب خطا کاران زیاده روی نکنند و از مقدار قابل تحمل و حلال شرعی تجاوز ننمایند؛ چرا که به من گزارش رسیده که آنان گاهی یک مرد متهم و یا بزهکار را سیصد، دویست و یا کمتر و بیشتر تازیانه می‎زنند! و این چیزی است که نه حلال است و نه قابل تحمل. برای اینکه از نظر شرع پشت [و تن ] مؤمن قرق می‎باشد و او را نمی توان کتک زد، مگر آنجائی که به واسطه ارتکاب کار ناشایست یا قذف (تهمت زدن به افراد پاکدامن) یا به خاطر میگساری و بدمستی [که اینها شرعا حد نام دارد، و دارای مقدار معین نیز می‎باشد] و نیز در برخی موارد می‎توان تأدیب و تعزیر کرد، و این در جائی است که حد شرعی معین وجود نداشته باشد.

ناوبری کتاب