صفحه ۱۱۱

شیخ طوسی (ره) نیز همین روایت را با سند ویژه خود از حسین بن سعید، از نضر بن سوید، از "ابی القاسم" روایت کره است.تهذیب الاحکام ج ‏104/10، باب 8 از کتاب حدود، حدیث 22

ظاهر این است که در سند مربوط به کلینی منظور از "قاسم"، "قاسم بن سلیمان" است که از نظر رجال شناسی مجهول الحال و ناشناخته می‎باشد، هرچند که گفته شده است: نقل کردن نضر بن سوید از او، او را از این ناشناختگی بیرون ساخته و تبدیل به حدیث حسن و نیکو می‎کند. و اما اینکه در سند مربوط به شیخ طوسی به جای "قاسم"، "ابوالقاسم" آمده است، مراد از ابوالقاسم کیست، معلوم نمی باشد، شاید هم تحریف و تصحیف شده "قاسم" باشد.حضرت استاد دامت برکاته در حین تدریس علاوه بر آنچه که در متن آمده مطالب ذیل را نیز بر آن افزودند: در سند این حدیث حسین بن سعید و احمد بن محمد هر دو خوبند، و منظور از احمد بن محمد نیز احمد بن محمد بن عیسی است. اینها طبقه هفتم از طبقات راویان هستند و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادی (ع) می‎باشند و با هم معاصر بوده اند. چنانکه احمد بن محمد بن خالد نیز با آنها معاصر بوده است. نضر بن سوید نیز خوب و از طبقه شش به شمار می‎رود. (از افاضات معظم له در جلسه 244 درس فقه) این "قاسم" که در سند حدیث نامش ذکر شده و حضرت استاد دامت برکاته نیز فرمودند، منظور همان "قاسم بن سلیمان" می‎باشد؛ در میان دانشمندان رجال شناس مورد اختلاف می‎باشد که آیا به احادیث او می‎توان اعتماد کرد یا نه. او هم به "قاسم بن سلیمان بغدادی" معروف است و هم به "قاسم بن سلیمان کوفی". علامه مامقانی این هر دو را یکی به شمار آورده و گفته است: او بغدادی الاصل بوده ولکن بعدا مقیم کوفه شده و از این جهت به هر دو نام یعنی "بغدادی" و "کوفی" شهرت یافته است. مرحوم مامقانی سپس درباره امکان اعتماد به مرویات او چنین گفته است: "ظاهر سخن شیخ طوسی و نجاشی درباره این فرد این است که او از رجال امامی بوده است

ناوبری کتاب