روح ایثار و شجاعت را که در آنان زنده شده بود همچنان زنده نگاه دارند، نظر خویش را کنار گذاشته و به نظر آنان عمل میفرمایند.از این جریان استفاده میشود که تصمیم گیری در مورد مسائلی از این قبیل بستگی به شرایط دارد و اگر شرایط عوض شود مصالح هم عوض میشود، شجاعت و اظهار آمادگی اصحاب برای مقابله با دشمن در تصمیم گیری آن حضرت مبنی بر خروج از مدینه مؤثر بوده است. (الف - م، جلسه 127 درس)
3- در جنگ احزاب (خندق)
در کتاب مغازی آمده است:
"رسول خدا(ص) برای مردم سخن گفت و خبر دشمنانشان را برای آنان باز گفت و با آنان مشورت کرد و توصیه به تلاش و جهاد نمود و به آنها در صورت پایداری و تقوا بشارت پیروزی داد و آنان را به اطاعت از خدا و رسول دستور فرمود و از آنان نظرخواهی نمود؛ و آن حضرت در امر جنگ بسیار با اصحاب خویش مشورت میفرمود، به آنان گفت: "آیا برای مبارزه با دشمنان از مدینه بیرون رویم، یا اینکه در مدینه بمانیم و اطراف آن خندق بکنیم، یا اینکه در همین کنار شهر اردو بزنیم و این کوه را پشت سر خود قرار دهیم ؟" اصحاب نظرهای متفاوتی ابراز داشتند، برخی گفتند: از شهر خارج شویم و نزدیکی [کوه ] بعاث به سمت ثنیة الوداع [گردنه وداع که از آنجا شهر مدینه دیده نمی شد] به سمت [وادی ] جرف مستقر شویم؛ شخص دیگری گفت: مدینه را پشت سر خود قرار دهیم؛ سلمان گفت: ای پیامبرخدا(ص) ما آنگاه که در سرزمین فارس بودیم و بیم حمله دشمن میرفت در اطراف خود خندق میکندیم، آیا نظر شما ای رسول خدا این نیست که اطراف خود خندق بکنیم ؟ مسلمانان از سخن سلمان شگفت زده و خرسند شدند و آن زمان را به یاد آوردند که در جنگ احد پیامبراکرم (ص) به آنان میفرمود: "در مدینه بمانند و از شهر خارج نشوند." و مسلمانان دوست نداشتند از مدینه خارج شوند و بهتر میدانستند که در آن بمانند."کتاب مغازی واقدی 444/1 (جزء دوم). آنچه در تاریخ معروف است این است که سلمان پیشنهاد کندن خندق را داد، از آخر این عبارت نیز همین معنا استفاده میشود و این با عبارت اول که پیامبراکرم پیشنهاد کندن خندق را داده باشند درست در نمی آید، مگر اینکه عبارت جلو عقب شده باشد. (الف - م، جلسه 127 درس)