6- حلبی از امام صادق (ع) روایت نموده که آن حضرت فرمود:
نخستین شرط آن این است که مشاور، فردی خردمند باشد.
دوم اینکه آزاد و متدین باشد.
سوم اینکه دوست و خیرخواه باشد.
چهارم اینکه به گونه ای وی را به سر خود [زوایا و جوانب مسأله ] آگاه کنی که آگاهی وی به آن امر همانند آگاهی خودت باشد، آنگاه آن را مخفی و پوشیده نگاه دارد.
چرا که اگر وی [مشاور] خردمند باشد، از مشورت با وی سودمند خواهی شد؛ و اگر آزادمرد و متدین باشد، تمام تلاش خود را در راهنمائی تو به کار خواهد بست؛ و اگر دوست و خیرخواه باشد، آنگاه که به سر تو مطلع شد آن را پوشیده نگاه میدارد، و آنگاه که وی را به جوانب مسأله آگاه کنی آگاهی وی بدان مسأله همانند آگاهی تو بدان مسأله است، در نتیجه مشورت تمام و نصیحت و خیرخواهی به کمال خود خواهد رسید."ان المشورة لاتکون الابحدودها، فمن عرفها بحدودها و الاکانت مضرتها علی المستشیر اکثر من منفعتها له، فاولها ان یکون الذی تشاوره عاقلا، و الثانیة ان یکون حرا متدینا، و الثالثه ان یکون صدیقا مؤاخیا، و الرابعة ان تطلعه علی سرک فیکون علمه به کعلمک بنفسک، ثم یسر ذلک و یکتمه، فانه اذا کان عاقلا انتفعت بمشورته، و اذا کان حرا متدینا اجهد نفسه فی النصیحة لک، و اذا کان صدیقا مؤاخیاکتم سرک اذا اطلعته علیه، و اذا اطلعته علی سرک فکان علمه به کعلمک به تمت المشورة و کملت النصیحة . (وسائل 426/8، ابواب احکام العشره، باب 22، حدیث 8)
ما شش روایت فوق را از کتاب وسائل الشیعه نقل کردیم.
7- در غرر و درر آمده است: