که خواستی به فروش برسان و آنها را در پیش خود نگاه ندار.""نفد الطعام علی عهد رسول الله (ص) فاتاه المسلمون فقالوا: یا رسول الله، قد نفد الطعام و لم یبق منه شئ الاعند فلان فمره ببیعه. قال: فحمدالله و اثنی علیه ثم قال: یا فلان، ان المسلمین ذکروا ان الطعام قد نفد الاشئ عندک فاخرجه و بعه کیف شئت و لاتحبسه." (وسائل 317/12، آداب التجارة، باب 29، حدیث 1)
ملاحظه میفرمایید که در اینجا پیامبراکرم (ص) به مقتضای ضرورت، فروش آنها را به خاطر احتکار لازم شمرد ولکن آنها برای قیمت مشخص نفرمود؛ زیرا در آن زمان ضرورتی برای تعیین قیمت وجود نداشت، پس به همین جهت آن حضرت تعیین قیمت را به آنچه طبیعت عرضه و تقاضا اقتضا کند واگذار فرمود. و ما ان شاءالله در مبحث نرخ گذاری و احتکار در فصلی مستقل به این مسأله خواهیم پرداخت.
2- مشایخ سه گانه [شیخ مفید، طوسی و شیخ صدوق ] به سند معتبر از زراره، از امام محمد باقر(ع) روایت کرده اند که فرمود:
"سمرة بن جندب در حیاط خانه مردی از انصار درخت خرمائی داشت و منزل این مرد انصاری در مسیر باغ قرار گرفته بود و آن شخص (سمره) هر زمان که میخواست [از طریق منزل مرد انصاری ] به سراغ درخت خرمای خود میرفت بدون اینکه اجازه بگیرد، شخص انصاری با وی صحبت کرد که هرگاه خواست بیاید اجازه بگیرد، اما سمره از اجازه گرفتن امتناع کرد، مرد انصاری چون چنان دید به نزد رسول خدا(ص) آمد و ماجرا را گفت، و از سمره به نزد آن حضرت شکایت کرد، رسول خدا(ص) کسی را نزد او فرستاد و سخنان انصاری و شکایت را به وی گوشزد کرد و فرمود: هرگاه خواستی وارد شوی اجازه بگیر، اما وی امتناع کرد، پیامبراکرم (ص) چون امتناع او را دید با وی مدارا نمود و برای فروش درخت پولی را به وی پیشنهاد کرد و قیمت را بسیار بالا برد، اما وی از فروختن آن خودداری کرد، پیامبر(ص) به وی فرمود: به جای آن برای تو در بهشت درخت سایه گستری را ضمانت میکنم، باز وی از قبول آن خودداری کرد، پس رسول خدا(ص) رو به انصاری کرد و فرمود: برو آن را بکن و نزد او انداز؛ چرا که زیان و زیان رساندن به یکدیگر [در اسلام ] نیست."ان سمرة بن جندب کان له عذق فی حائط لرجل من الانصار، و کان منزل الانصاری بباب البستان فکان یمر به الی نخلته و لایستأذن. فکلمه الانصاری ان یستأذن اذا جاء، فابی سمرة، فلما تأبی، جاء الانصاری الی رسول الله (ص) فشکا الیه و خبره الخبر، فارسل الیه رسول الله (ص) و خبره بقول الانصاری و ما شکا و قال: اذا اردت الدخول فاستأذن، فابی، فلما ابی ساومه حتی بلغ به من الثمن ماشاءالله، فابی ان یبیع، فقال: لک بها عذق یمد لک (مذلل - یب) فی الجنة، فابی ان یقبل. فقال رسول الله (ص) للانصاری: اذهب فاقلعها و ارم بها الیه، فانه لاضرر و لاضرار. (وسائل 341/17، ابواب احیاء موات، باب 12، حدیث 3)