کشورهای اسلامی و حکومت های حاکم بر آنها اعمال میگردد. شاید القاء این شیوه برخورد از ناحیه استعمارگران شیطان صفت توسط دست نشاندگان خود یا به تقلید برخی از حاکمان ساده اندیش از برخی حکومت ها [حکومت های مارکسیستی ] باشد. با اینکه شما ملاحظه میفرمایید که سران کفر و استعمار در این جهت، مردم خود را آزاد گذاشته و همواره خواستهای آنان را در نظر میگیرند، پس آیا این یک نوع مکر و حیله نیست که استعمارگران برای جلوگیری از استقرار و پایداری نظام و تزلزل دولت های کوچک اسلامی به کار برده باشند؟! فاعتبروا یا اولی الابصار!
و بدتر از این نوع دخالت و ایجاد محدودیتها این است که دولت خود به کار زراعت و تجارت و صنعت بپردازد، در این ارتباط ابن خلدون در مقدمه خویش [که به عنوان پیش درآمدی بر علم تاریخ نگاشته ] فصل بسیار ارزشمندی دارد تحت این عنوان که: "انجام تجارت از سوی سلطان (حکومت) برای رعیت زیان آور و باعث ظهور و بروز فساد در نظام مالیاتی کشور است." خلاصه سخن او در این فصل این گونه است:
یکی از آن زیانها این است که قدرت (سیاسی و اقتصادی) و مال بسیار [که دست دولت است ] بازار را در قبضه و در اختیار وی قرار میدهد و در نتیجه تجار نمی توانند به معامله و خرید و فروش بپردازند و از این جهت در دل آنان کدورت و اندوه به وجود میآید، و در این ارتباط به مردم نیز تنگدستی و فشار و فساد و درهم ریختگی سودها روی میآورد، تا جائی که آنان انگیزه کار و کوشش را از دست میدهند، که در نهایت به پائین آمدن میزان مالیات میانجامد؛ زیرا اگر دست کشاورزان از کشاورزی و تجار و بازاریان از تجارت و کسب کوتاه گردد، به طور کلی مالیات از بین میرود یا حداقل نقصان بسیاری در آن آشکار میگردد. و اگر بین آنچه سلطان از مالیاتها به دست میآورد با آنچه از طریق سودهای حاصله از قبضه کردن بازار و کشاورزی به دست آورده مقایسه گردد، مشاهده میشود که سودهای حاصله به مراتب کمتر است. علاوه بر اینکه این کار موجب تعرض به کار و کسب قشر سازنده مملکت است و با فساد و نقصان آنان دولت نیز مختل خواهد شد؛ چرا که اگر مردم با کشاورزی و تجارت