صفحه ۶۹

کشورهای اسلامی و حکومت های حاکم بر آنها اعمال می‎گردد. شاید القاء این شیوه برخورد از ناحیه استعمارگران شیطان صفت توسط دست نشاندگان خود یا به تقلید برخی از حاکمان ساده اندیش از برخی حکومت ها [حکومت های مارکسیستی ] باشد. با اینکه شما ملاحظه می‎فرمایید که سران کفر و استعمار در این جهت، مردم خود را آزاد گذاشته و همواره خواستهای آنان را در نظر می‎گیرند، پس آیا این یک نوع مکر و حیله نیست که استعمارگران برای جلوگیری از استقرار و پایداری نظام و تزلزل دولت های کوچک اسلامی به کار برده باشند؟! فاعتبروا یا اولی الابصار!

و بدتر از این نوع دخالت و ایجاد محدودیتها این است که دولت خود به کار زراعت و تجارت و صنعت بپردازد، در این ارتباط ابن خلدون در مقدمه خویش [که به عنوان پیش درآمدی بر علم تاریخ نگاشته ] فصل بسیار ارزشمندی دارد تحت این عنوان که: "انجام تجارت از سوی سلطان (حکومت) برای رعیت زیان آور و باعث ظهور و بروز فساد در نظام مالیاتی کشور است." خلاصه سخن او در این فصل این گونه است:

"اینکه سلطان بخواهد امر تجارت و کشاورزی را به عهده بگیرد، اشتباه بسیار بزرگ و از جهات متعدد باعث زیان رساندن به رعیت است:

یکی از آن زیانها این است که قدرت (سیاسی و اقتصادی) و مال بسیار [که دست دولت است ] بازار را در قبضه و در اختیار وی قرار می‎دهد و در نتیجه تجار نمی توانند به معامله و خرید و فروش بپردازند و از این جهت در دل آنان کدورت و اندوه به وجود می‎آید، و در این ارتباط به مردم نیز تنگدستی و فشار و فساد و درهم ریختگی سودها روی می‎آورد، تا جائی که آنان انگیزه کار و کوشش را از دست می‎دهند، که در نهایت به پائین آمدن میزان مالیات می‎انجامد؛ زیرا اگر دست کشاورزان از کشاورزی و تجار و بازاریان از تجارت و کسب کوتاه گردد، به طور کلی مالیات از بین می‎رود یا حداقل نقصان بسیاری در آن آشکار می‎گردد. و اگر بین آنچه سلطان از مالیاتها به دست می‎آورد با آنچه از طریق سودهای حاصله از قبضه کردن بازار و کشاورزی به دست آورده مقایسه گردد، مشاهده می‎شود که سودهای حاصله به مراتب کمتر است. علاوه بر اینکه این کار موجب تعرض به کار و کسب قشر سازنده مملکت است و با فساد و نقصان آنان دولت نیز مختل خواهد شد؛ چرا که اگر مردم با کشاورزی و تجارت

ناوبری کتاب