صفحه ۶۶

کار داور را به داور واگذار."انجیل مرقس، باب 12، شماره 17؛ و انجیل متی، باب 22، شماره 21؛ و انجیل لوقا، باب 20، شماره 25

بلی سیاستی که بر مکر و شیطنت و پایمال کردن حقوق و اصرار بر دروغ و خدعه بنا شده باشد، ساحت مقدس دین از آن مبراست؛ و اما اگر سیاست به معنی حفظ نظام و حقوق و آقائی مسلمانان و اصلاح شؤون اجتماعی آنان در شعبه های مختلف آن و دفاع از مسلمانان طبق احکامی که خداوند نازل فرموده است باشد، چنین سیاستی در بافت نظام اسلام تنیده شده، چنانچه به تفصیل در بخش سوم همین کتاب [جلد اول ] بحث و بررسی آن گذشت.

و متأسفانه هنوز مشاهده می‎گردد که برخی افراد ساده اندیش و ناآگاه از مسلمانان به جدائی دین از سیاست زبان می‎گشایند که نه آگاهی از دین دارند و نه از سیاست.باید از این حقیقت غفلت نشود که مقصود از جدا نبودن دین از سیاست این است که یک مسلمان باید در سیاست دخالت بکند و سیاست هم متکی به دستورات و ارزشهای دین و الهی باشد، نه خدای ناکرده به عکس یعنی مسائل و ارزشهای دینی تابع تغییر سیاستها باشد، که این یک فاجعه برای دین و دنیای مسلمانان است. (مقرر)

در هر صورت در روایاتی که خوانده شد از اینکه بین شؤون سیاسی و دینی جمع نموده، دانسته می‎شود که امام و رهبر مسلمانان هم مرجع دینی و فرهنگی و هم رهبر سیاسی و هم فرمانده نظامی آنان است، چنانچه پیامبراکرم (ص) نیز این گونه بود.

بلی این بدین معنی نیست که حاکم اسلامی به تنهائی به طور مستقیم همه این وظایف را انجام می‎دهد، بلکه به هر اندازه که دامنه حکومت وی گسترش یافته و وظایف او زیادتر شود، به همان نسبت تشکیلات و دوائر و مؤسسات او گسترش می‎یابد؛ و متناسب با نیازهای زمان قهرا قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه ایجاد می‎شود، و هر کار به تشکیلات و مؤسسه متناسب با آن واگذار می‎گردد. ولکن حاکم و رهبر به منزله سر مخروط است که به همه آنها احاطه پیدا نموده و بر همه تشکیلات حکومت اشراف تام دارد و درواقع آن کسی که مورد تکلیف قرار گرفته و

ناوبری کتاب