صفحه ۶۵

این جمله خلاصه نمود: "نگهبانی دین و اداره دنیا - حراسة الدین و سیاسة الدنیا." و این نکته ای است شایان تأمل.

و اما تعیین قوای سه گانه [مقننه، مجریه و قضائیه ] و رعایت شرایط و ویژگی های معتبره در آن و مراقبت از رفتار و کردارشان و گماردن افراد برای نظارت بر کار آنان و امور دیگری از این قبیل، اینها به خودی خود از اهداف و وظایف اصلی حکومت اسلامی نیست بلکه به عنوان ابزار و مقدماتی است که حکومت را در جهت تحقق اهداف اصولی خویش یاری می‎دهد.

به تعبیر دیگر می‎توان گفت: اینها از ارکان حکومت هستند نه از اهداف آن؛ و ما ان شاءالله در فصل های آینده به بحث و بررسی آنها نیز خواهیم پرداخت.

و آنگاه که برنامه حکومت اسلامی و اهداف آن این گونه امور باشد و مسؤول اجرای آن نیز امام معصوم یا ولی فقیه عادل آگاه به امور و واجد شرائط هشتگانه که پیش از این گفته شد باشد، پس چه چیز باعث وحشت و فرار از تشکیل حکومت اسلامی می‎گردد؟ در این صورت آیا کسانی که مخالف اقامه حکومت اسلامی هستند دست نشاندگان استعمار یا از کسانی که درصدد ستمگری و اشاعه فساد و فحشا در جامعه هستند و یا می‎خواهند به گونه ای از حدود و احکام الهی فرار کنند نمی باشند؟!

دو نکته قابل توجه:

از آیات و روایاتی که تاکنون در وظایف و تکالیف حاکم اسلامی یادآر شدیم دو نکته اساسی مشخص می‎گردد:

نکته اول: پیشوا و حاکم اسلامی، هم رهبر و مرجع شؤون دینی و هم رهبر و مرجع مسائل سیاسی است و هرگز آن گونه که از برخی دستگاهها و بوقهای تبلیغاتی استعمار شنیده می‎شود، دین از سیاست جدا نیست.

رهبران مسیحیت نیز که به تفکیک دین از سیاست معتقدند به جمله ای که به حضرت مسیح (ع) منسوب است تمسک می‎کنند که فرمود: "کار قیصر را به قیصر و

ناوبری کتاب