صفحه ۶۳۳

"هر مجازاتی را که مقدار آن تعیین شده حد و آن مجازاتی را که چنین نباشد تعزیر نامند."شرایع 147/4

ممکن است بر تعریف اول (حد) به خاطر عدم مانعیت آن و بر تعریف دوم (تعزیر) به خاطر عدم جامعیت آن ایراد گرفته شود؛ زیرا تمام انواع قصاص و دیات علی رغم آنکه مقدار آنها مشخص شده حد نامیده نمی شوند و از طرفی در برخی از مجازاتها با وجود آنکه مقدار آنها تعیین شده تعزیر نام گرفته اند، مانند کلیه کفارات، و عقوبت وطی زن روزه دار یا حایض و نظایر آن.

شاید بتوان در مورد اول چنین پاسخ داد که: اگر در مورد حدود قید حق الله را اضافه کنیم، قصاص و دیات از این تعریف خارج می‎شود؛ و در مورد دوم اگر تعریف را با کلمه "غالبا" همراه آوریم، شامل تعزیراتی که مقدار آنها مشخص شده نیز می‎گردد. چنانکه در برخی از عبارات نقل شده از علما این قید به کار رفته بود. اما با این وصف، ذکر حد قذف، مورد اول را دچار ایراد می‎کند؛ چرا که مجازات قذف با وجود اینکه جزو "حق الناس" می‎باشد ولی از سوی علما بدون هیچ اشکالی جزو حدود شمرده شده است. مضافا بر آنکه هنوز اشکال در کفارات به قوت خود باقی است - زیرا با اینکه مقدار کفارات تعیین شده ولی معمولا آنها را جزء تعزیرات حساب می‎کنند - در تعریف دوم هم به خاطر تداخل میزان حد و تعزیر نیز ایراد و اشکال به وجود می‎آید.

شهید اول در کتاب القواعد و الفوائد می‎فرماید:

"فایده: میان حد و تعزیر از ده جهت اختلاف وجود دارد:

اول: مقدار تعزیر در طرف قلت آن مشخص نشده بلکه در طرف کثرت آن مشخص شده و آن به این است که به اندازه مقدار تعیین شده در حد نرسد. البته بسیاری از علمای عامه بیشتر شدن مقدار تعزیر را از حد جایز دانسته اند. مستند آنها در این باره روایتی است از "عمر"، بدین گونه که وی مردی را به خاطر آنکه نامه ای جعل کرده و نقش مهری مانند مهر عمر بر آن زده بود شلاق زد. چون عده ای در نزد وی به شفاعت

ناوبری کتاب