است که در بسیاری از تخلفاتی که موجب تعزیر بوده روش عفو و اغماض پیشه میکرده اند. و این نکته برای آنان که در تاریخ تحقیق نموده اند واضح و آشکار است.
ممکن است گفته شود: اگر امام یا نایب او میتوانند مطلقا در اجرای تعزیرات یا در آنچه مربوط به حق الله است عفو و چشم پوشی روا دارند، پس روایات و فتاوایی که بر وجوب اجرای تعزیر دلالت میکنند، به ویژه روایاتی که در آنها لفظ وجوب به کار رفته، چگونه توجیه میشوند؟
در پاسخ باید گفت: ما ناچاریم لفظ وجوب در این روایات را بر معنای لغوی آن یعنی ثبوت حمل کنیم، یا آنکه وجوب را برحسب طبع فعل و قطع نظر از آنکه آیا در اینجا عفو و اغماض مورد دارد - که به آن وجوب اقتضایی گویند - در نظر بگیریم. چنانکه لفظ عفو نیز بیانگر همین مفهوم است - عفو از چیزی که طبعا اقتضا وجود داشته است - یا آنکه مراد از آن مواردی است که حقوق مردم در میان است و صاحب حق به عفو متخلف راضی نیست. و این نکته ای است شایان توجه.
پنجم: عدم جواز اجرای حدود در هوای بسیار گرم و بسیار سرد
1- کلینی از هشام بن احمر، و او از عبد صالح [امام موسی بن جعفر(ع)] نقل میکند که: با آن حضرت در مسجد نشسته بودم. صدای مردی شنیده میشد که در روزی سرد، به هنگام نماز صبح، زده میشد. آن حضرت فرمود: "چه خبر است ؟" گفتند: مردی را شلاق میزنند. فرمود: "سبحان الله آیا در این موقع ؟! در زمستان برای متخلف جز در گرمترین ساعات روز، و در تابستان جز در خنکترین ساعات روز حدی جاری نمی شود."انه لا یضرب احد فی شئ من الحدود فی الشتاء الافی احر ساعة من النهار، و لا فی الصیف الافی ابرد ما یکون من النهار. (وسائل 315/18، ابواب مقدمات حدود، باب 7، حدیث 1)
2- کلینی از ابوداود مسترق از برخی از اصحاب نقل میکند که گفت: با