صفحه ۶۱۳

خاطر حسن سابقه وی و شرکت و حضور در جنگ بدر از خطای او درگذشت و فرمود: حاطب در جنگ بدر حضور داشته، و تو چه می‎دانی که خداوند بر اهل بدر توجه کرده است.قد شهد بدرا و ما یدریک لعل الله اطلع علی اهل بدر. (سنن ابی داود ‏45/2، کتاب جهاد، باب حکم جاسوس مسلمان)

محصل کلام آن است که اگر در مواردی اجرای تعزیر به خاطر نقض یکی از حقوق الهی بوده و شخص مجرم شایستگی عفو و اغماض را دارا باشد، عفو او صحیح و بلکه مستحسن است؛ اما اگر اجرای تعزیر برای احقاق حقی از حقوق مردم باشد آیا حاکم می‎تواند بدون کسب اجازه از صاحب حق از گناه متخلف چشم پوشی کند یا خیر؟ در این مسأله دو نظریه اظهار شده است، اگرچه ما خود قبلا معلوم کردیم که در این موارد تا زمانی که صاحب حق اجازه نداده حاکم حق بخشیدن متخلف را ندارد، جز آنکه بگوییم حاکم در جنگها و زدوخوردهای همگانی که مصالح عمومی جامعه مطرح است می‎تواند از گناه مجرم درگذرد.

ماوردی در هنگام بیان وجوه اختلاف میان حد و تعزیر در این باره می‎نویسد:

"وجه دوم: اگرچه در حد، عفو از گناه و شفاعت جایز نیست ولی در تعزیر هم عفو و هم شفاعت پذیرفته و جایز است. اگر اجرای تعزیر به خاطر حقی از حقوق حکومت نه حقوق مردم باشد، ولی امر می‎تواند در عفو متخلف یا تعزیر او طریقه اصلح را پیش گیرد و جایز است که او در این مورد شفاعت کسی را که خواستار عفو گناهکار است بپذیرد. از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: در محضر من شفاعت کنید، و خداوند هرچه خواهد بر زبان پیامبر خود جاری خواهد ساخت.

اگر اجرای تعزیر به خاطر زیرپا گذاشتن حقی از حقوق مردم باشد مانند اجرای تعزیر در موارد فحاشی و زدوخورد، که در آن هم حقی از مشتوم و مضروب نقض شده و هم حقی از حکومت، که وظیفه آن در این موارد اصلاح و تهذیب جامعه است، در این موارد ولی امر مجاز نیست با عفو متخلف حق مشتوم و مضروب را ساقط کند؛ و باید در گرفتن حق مشتوم و مضروب از فحش دهنده و ضارب تلاش نماید؛ ولی اگر مشتوم و

ناوبری کتاب