ضرورت تشکیل آن در تمام دورانها بیان شد میتوان به آسانی بدان پی برد، چنانچه بارها یادآور شدیم که لفظ امام بر رهبر و پیشوای مسلمانان در هر عصر قابل اطلاق است.
نکته دیگر اینکه: مورد عفو امام ظاهرا مواردی است که انحصارا حق الله است اما در مورد حدی که طرف حق الناس آن بر طرف حق الله غالب آید، مانند حد قذف، امام حق عفو ندارد و عفو مجرم در گرو گذشت صاحب حق بوده و علت آن واضح و روشن است.
عفو از اجرای تعزیرات
تمام مطالبی که تاکنون گفته شد مربوط به حدود تعیین شده شرعی بود، اما در تعزیرات که تعیین مقدار آن بر عهده امام و حاکم گذارده شده اگر متخلفی به حقی از حقوق مردم تجاوز کند عفو او مبتنی بر گذشت صاحب حق است. ولی اگر متخلف حقی از حقوق الهی را زیر پا نهاد، با توجه به اطلاق آیات و روایات فراوانی که در مورد عفو و اغماض وارد شده و نیز با عنایت به سیره پیامبر(ص) و علی (ع) و غیر آن دو بزرگوار، امام میتواند متخلف را عفو کند، البته در صورتی که بخشش او را به صلاح تشخیص دهد و موجب تجری او نگردد. در این خصوص آیات و روایاتی وارد شده که اجمالا یادآور میشویم:روایات در این زمینه بسیار زیاد است اما ما گزیده ای از آن را که بیشتر در ارتباط با مسائل حکومتی بود یادآور شدیم؛ و چون وضع کتاب ما مربوط به حکومت است و در اداره جامعه عفو و بخشش مجرمان یکی از ابزار حکومت است، ما به آدرس روایات اکتفا نکرده و عین آن را یادآور شدیم. (الف - م، جلسه 228 درس)
1- قوله تعالی: و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین آل عمران (3)134/ کسانی که خشم خود را میخورند و مردم را عفو میکنند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.