خلاصه آنچه در این مقام ذکر شد عبارت از پنج مسأله بود:
1- عدم جواز تعزیر به مجرد اتهام و ظلم بودن آن است.
2- اعتراف ناشی از تعذیب و شکنجه از نظر شرع غیر معتبر است.
3- برای جلوگیری از فرار متهم، حبس وی به منظور کشف حقیقت یا پرداخت حقوق مردم بخصوص در مورد قتل جایز میباشد.
4- اگر حاکم بداند نزد کسی اطلاعات سودمندی درباره حفظ نظام مسلمانان یا احقاق حقوق آنان وجود دارد، میتواند او را تعزیر کند.
5- نمی توان کسی را به اتهام ارتکاب گناهانی همچون زنا یا امثال آنکه از حقوق محضه الهی محسوب میشود، تعزیر نمود تا اعتراف نماید.
جهت دهم: اشاره ای اجمالی به فروع دیگری از این باب
مخفی نماند که در این بحث فروع دیگری ذکر شده که علما آنها را در کتاب حدود نقل کرده اند و ظاهرا حکم حدود و تعزیرات در غالب آنها یکی است و بحث مفصل درباره این مسائل در حوصله این کتاب نمی گنجد. از این رو ما تنها به ذکر برخی از روایات وارد شده در این باب میپردازیم و تفصیل مطلب را به کتب فقهی که در مورد حدود بحث کرده اند احاله میدهیم، و بخصوص به آقایان قضات محاکم و دادگاههای اسلامی و مجریان احکام توصیه میکنیم که به این روایات و به مسائلی که در مبحث قوه قضائیه درباره آداب حکم و قضاوت یادآور شدیم توجه و التفات نمایند:
اول: پس از اثبات حد در اجرای آن کاهلی جایز نیست
1- سکونی از جعفر بن محمد، و او از پدرش، و او از علی (ع) نقل میکند که