صفحه ۵۸۸

و این از آن رواست که پیش از این یادآور شدیم که بر ترک هر واجب تعزیر جایز است، خداوند متعال می‎فرماید: "شهادت را کتمان نکنید، و هر کس آن را کتمان کند همانا قلبش گنهکار است."ولا تکتموا الشهادة و من یکتمها فانه آثم قلبه. (بقره (2)283/) و شاید موارد شکنجه یا تهدیدی که به خاطر کشف حقیقت در برخی از احادیث بدان اشاره شده از همین قبیل است. یعنی حاکم به وجود اطلاعات در نزد شخص و کتمان کردن او آگاه باشد یا آنکه خون متهم از نظر شرع هدر باشد. در این باره بی مناسبت نیست که به موارد زیر توجه شود:

1- از جمله مواردی که در این خصوص وارد شده، قضیه "کنانة ابن ابی الحقیق" است، بدین ترتیب که وقتی پیامبراکرم (ص) با یهودیان خیبر بر اساس محفوظ بودن خون آنان در برابر واگذاری همه اموال خویش به مسلمانان مصالحه کرد، از جمله اموال آنان گنج "کنانه"- زیورآلات آل ابی الحقیق - بود که وی آن را مخفی کرد و وجود آن را انکار نمود، وقتی وجود گنج معلوم شد و از مخفیگاه آن خارج شد پیامبر "زبیر بن عوام" را مأموریت داد تا "کنانه" را شکنجه دهد تا تمام گنج و چیزهای قیمتی دیگر را تحویل دهد. زبیر نیز به آزار کنانه مشغول شد و حتی سنگ آتش زنه ای بر سینه کنانه قرار داد.مغازی واقدی 672/2

2- در سیره ابن هشام آمده است: وقتی پیامبر(ص) با کنانه که گنج بنی نضیر نزد او بود مواجه گردید و درباره آن گنج از او سؤال کرد، کنانه وجود گنج را انکار کرد. سپس پیامبر(ص) به شکافی اشاره کرد و آن را حفر کردند و مقداری از گنج را خارج کردند. سپس پیامبر از او خواست که باقی گنج را نیز تسلیم کند اما کنانه از این کار امتناع ورزید و پیامبر(ص) به زبیر بن عوام فرمود: او را شکنجه کن تا آنچه را نزد اوست تسلیم نماید. زبیر نیز با آتش زنه ای بر سینه کنانه می‎زد تا بر آنچه پنهان می‎کرد واقف گردد. آنگاه پیامبر(ص) کنانه را به محمدبن مسلمه سپرد و شخص اخیر کنانه را به قصاص برادرش محمود بن مسلمه به قتل رسانید و گردنش را قطع کرد.سیره ابن هشام 351/3

ناوبری کتاب