صفحه ۵۸۴

را نقل کرده اند.تاریخ طبری 3443/6

7- همچنین در کتاب غارات در قضیه خروج "خریت بن راشد" از قبیله بنی ناجیه بر علی (ع) و اعتراض عبدالله بن قعین بر امیرالمؤمنین به خاطر زندانی نکردن خریت آمده است:

"گفتم: یا امیرالمؤمنین، چرا خریت را نگرفتی تا او را در زندان نگه داریم ؟ فرمود: اگر می‎خواستیم چنین کاری بکنیم زندانهااز کسانی که پیش ما متهم به کاری می‎باشند پر می‎شد، و حال آنکه برای من روا نیست در مقابل مردم قرار بگیرم و آنان را حبس و مجازات کنم مگر آنکه خود مخالفت را با ما اظهار کنند."انا لوفعلنا هذا لکل من نتهمه من الناس ملا نا السجون منهم. ولا ارانی یسعنی الوثوب علی الناس و الحبس لهم و عقوبتهم حتی یظهروا لنا الخلاف. (الغارات ‏335/1)

ابن ابی الحدید نیز همین روایت را از آن حضرت نقل کرده است.شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 129/3

غیر از روایاتی که بدانها اشاره رفت اخبار دیگری در این باب وارد شده، که ما در جهت یازدهم، فصل زندانها[جلد بعدی کتاب ] به طرح آنها خواهیم پرداخت.

مقتضای اصل اولی در مسأله، عدم جواز تعرض به شخص به مجرد اتهام است؛ چرا که این کار با آزادی فرد و سلطه او بر خودش تعارض دارد و به علاوه با اصل برائت نیز مخالف است. بنابراین جایز بودن اقدام به چنین عملی نیازمند دلیلی محکم و قاطع است. روایتی که از سکونی نقل کردیم تنها در خصوص قتل است و هیچ گونه دلالتی بر جواز حبس در غیر مورد قتل ندارد. روایت "بهزبن حکیم" بر فرض صحت صدور آن ظاهرش این است که مسأله ای بوده که در واقعه خاصی روی داده است. بنابراین نمی توان آن را مطلق دانست، به علاوه آنکه ما نیز از مورد

ناوبری کتاب