صفحه ۵۷۹

برای من چنین حدیث کرد: در زمانی که عمر متصدی امر خلافت بود زن حامله ای را نزد او آوردند و عمر از آن زن پرسش کرد و وی بر گناهانی اعتراف کرد. سپس عمر دستور داد تا آن زن را سنگسار کنند. علی (ع) با آن زن مواجه گردید و پرسید: این زن را برای چه می‎برید؟ گفتند: عمر دستور داده او را سنگسار کنیم. علی (ع) زن را بازگردانید و به عمر گفت: آیا تو فرمان رجم این زن را صادر کرده ای ؟ گفت: آری این زن در محضر من به گناهانش اعتراف کرد. علی (ع) به او فرمود: این دلیل توست علیه آن زن، اما چه دلیلی علیه بچه ای که در شکم حمل می‎کند داری ؟ عمر جواب داد: نمی دانستم که او حامله است. حضرت فرمود: اگر نمی دانستی باید کاری می‎کردی تا مطمئن شوی در رحم او بچه نیست. سپس آن حضرت فرمود: شاید تو بر این زن بانگ زده ای یا او را ترسانده ای، عمر گفت: چنین است. آن حضرت فرمود: آیا نشنیده ای که پیامبر می‎گفت: "بر کسی که پس از دچار شدن به آزار و بلا اعتراف نماید حدی جاری نمی شود، و کسی که به بند درآید یا زندانی شود و یا مورد تهدید قرار بگیرد اقرارش فاقد اعتبار است ؟"

آنگاه عمر آن زن را آزاد کرد و گفت: مادران ناتوانند از آنکه فرزندی همچون علی بن ابی طالب (ع) بزایند. اگر علی نمی بود، همانا عمر هلاک می‎شد."مسند زید 299/، کتاب حدود، باب حد زانی.

نظیر این روایت در بحار از کشف الغمه، از مناقب خوارزمی، از زمخشری - با حذف سند - از حسن نقل شده است.بحارالانوار ‏277/40، تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 97، حدیث 41

7- در جعفریات به نقل از جعفر بن محمد از پدرش، و او از جدش روایت می‎کند که از وی درباره مردی سؤال شد که علیه خودش بر قتل و یا جرمی اعتراف می‎کند، امام صادق (ع) فرمود: "اجرای قصاص و حد بر کسی که به واسطه تخویف و حبس و ضرب و زنجیر اقرار کرده جایز نیست."لایجوز علی رجل قود و لا حد باقرار بتخویف و لاحبس و لا بضرب ولا بقید. (جعفریات، که به همراه قرب الاسناد چاپ شده 122/)

ناوبری کتاب