مصالحی است که شرع مبین بدان توجه داشته است.
در این باره خداوند در قرآن میفرماید: "و لا تجسسوا - تجسس نکنید."حجرات (49)12/
و در سنن بیهقی به نقل از جمعی از صحابه پیامبر(ص) نقل شده است که: آن حضرت فرمود: "اگر امیر درصدد پیگیری موارد شک و شبهه در مردم باشد آنان را فاسد کرده است."ان الامیر اذا ابتغی الریبة فی الناس افسدهم. (سنن بیهقی 333/8، کتاب الاشربه و الحد فیها، باب نهی از تجسس)
و نیز از آن حضرت نقل نموده است که فرمود: "اگر تو در پی عیب و ایراد یا لغزشهای مردم باشی آنان را فاسد کرده ای یا به فساد نزدیک ساخته ای."انک ان اتبعت عورات الناس افسدتهم او کدت ان تفسدهم. (سنن بیهقی 333/8، کتاب الاشربه و الحد فیها، باب نهی از تجسس) روشی که برای کسب اطلاع از لغزشها و خطاهای شخصی افراد اکنون در دنیا در بازجویی ها معمول است از قبیل وادار نمودن افراد به تک نویسی برای دیگران و افشاء نقاط ضعف آنان یا بازگو کردن فرد متهم تمام لغزشهای خود را از سالها پیش و حتی دوران کودکی، با دستوری که از پیامبر(ص) در این روایت نقل شده کاملا منافات دارد. (مقرر)
در این باره روایات فراوانی وجود دارد که ما در فصل "استخبارات - اطلاعات" به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
[در هر حال در مورد تنبیه و زدن متهم به مجرد شک و اتهام و پیش از ثبوت جرم هیچ توجیهی نیست ] مگر آنکه گفته شود: اگر موضوعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار باشد، مانند حفظ نظام که احتمال ضعیف هم در آن منجز است، و با فرض آنکه حفظ نظام منوط بر تعزیر متهم برای کشف مسأله ای است، آنگاه میتوان بر اساس باب تزاحم، روا بودن تنبیه و ایذای متهم را قبول کرد؛ زیرا بنابر قاعده باب تزاحم، مصلحت امر واجب و مهم با امر حرامی که مفسده آن در حد مصلحت آن