صفحه ۵۷۳

ظاهرا چنین به نظر می‎رسد که آنچه ماوردی و ابویعلی در مورد اعتماد امیران بر گفته های کارگزاران حکومتی، بدون تحقیق از کم و کیف مسأله، و نیز جایز بودن تنبیه متهم با توجه به گفتار آنان آورده اند در جهت توجیه روش خلفا و امرا در تعزیر متهمان و آزار آنان به مجرد ایراد اتهام بدیشان بوده است. ما در این باره بحثی داریم که آن را طی چند مسأله به صورت اجمال یادآور می‎شویم:

مسأله نخست: آیا شکنجه و تعزیر متهم برای کشف جرم جایز است یا خیر؟

ظاهرا زدن متهم و تعزیر وی به مجرد ایراد اتهام، برای کشف و اطلاع از عملی که ممکن است از وی یا غیر از او سرزده باشد، یا برای پی بردن به حوادث و وقایع خارجی، ظلم و تجاوز محسوب می‎گردد و این عمل با "وجدان عمومی" و قانون "سلطه مردم بر خود" و نیز "اصل برائت از تهمت ها تا زمانی که دلیلی برای ثبوت آنها ارائه نگشته"

و نیز با روایاتی که بر تحریم زدن مردم و آزار آنان وارد شده مخالفت دارد؛ از جمله روایات ذیل است:

1- در صحیحه حلبی از امام صادق (ع) نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: "سرکش ترین بنده بر خدا کسی است که به قتل کسی که قاتل او نیست کمر بند و کسی را بزند که او را نزده است."ان اعتی الناس علی الله - عزوجل - من قتل غیر قاتله و من ضرب من لم یضربه. (وسائل ‏11/19، ابواب قصاص نفس، باب 4، حدیث 1)

2- "وشاء" می‎گوید شنیدم که امام رضا(ع) گفت: پیامبر(ص) فرمود: "خدا لعنت

ناوبری کتاب