برای کسی حد جاری شد و در اثر آن از دنیا رفت، دیه و قصاصی برای او نخواهد بود."من اقیم علیه حد فمات فلا دیة و لا قود. (مستدرک الوسائل 255/3، ابواب قصاص نفس، باب 22، حدیث 2، منقول از دعائم 466/2)
5- همچنین در همان کتاب به نقل از دعائم الاسلام از علی (ع) روایت شده که فرمود: "اگر کسی در اثر اجرای حد یا قصاص بمیرد، چیزی برای او نیست و او کشته حکم قرآن است."من مات فی حد او قصاص فهو قتیل القرآن فلا شئ علیه. (مستدرک الوسائل 255/3، ابواب قصاص نفس، باب 22، حدیث 3، منقول از دعائم 427/2)
ممکن است مقصود از کلمه حد در این روایت و نظایر آنها، معنای اعم آن - که عبارت از حد اصطلاحی و تعزیر است - باشد، از این رو که این گونه الفاظ اگر با هم در استعمال جمع شوند [از جهت معنی ] از یکدیگر جدا، و اگر از هم جدا استعمال گردند [از لحاظ معنی ] با هم جمع خواهند بود. و این نکته ای است در خور تأمل. (زیرا در کلمه حد این حرف مورد قبول است ولی در کلمه تعزیر معلوم نیست).
اگر گفته شود: منظور از ذکر کلمه حد در این روایات با توجه به قرینه هم ردیف شدن آن با کلمه قصاص، فقط حد قتل است، از این رو شامل موارد تنبیهی - که احیانا در خلال آن ممکن است کسی بمیرد - نمی گردد تا چه رسد به دربرگرفتن تعزیرات،
پاسخ میگوییم که: این ایراد مقبول نیست؛ زیرا [درست برعکس ] قصاص نیز در اینجا معنای اعمی دارد که هم شامل قصاص نفس و هم شامل قصاص اعضا میگردد.
دسته دوم: روایاتی است که بر تفاوت میان "حدود الله" و "حدود الناس" دلالت دارند؛ اخبار زیر از این گونه اند:
6- حسن بن محبوب از حسن بن صالح بن حی ثوری حسن بن صالح بن حی ثوری از رؤسای زیدیه بوده و صالحیه که یک طایفه از زیدیه میباشند به همین شخص منسوبند. (الف - م، جلسه 219 درس) و او از امام صادق (ع) روایت میکند که: شنیدم آن حضرت میفرمود: "اگر بر کسی حدی از حدود الهی