صفحه ۵۵۴

اینکه تشخیص مقادیر آن به عهده معزر یا مؤدب و صلاحدید آنان از جهت مقتضیات و شرایط گذارده شده است. من در بچگی فقط سه ماه مدرسه رفتم و بعد از مدرسه فرار کردم، علت آن هم این بود که الفبا را پدرم به من یاد می‎داد، یک بار در مدرسه "ح" حطی را به همان شکل که پدرم برایم گفته بود نوشتم، معلم ناراحت شد و با شلاق مرا زد که از مدرسه رفتن سیر شدم و دیگر مدرسه نرفتیم که نرفتیم. بالاخره تأدیب و تربیت حسابی دارد، و زدن نباید به گونه ای باشد که در فرد اثر سوء داشته باشد. (الف - م، جلسه 217 درس)

چون بحث ما در مورد وظایف حکام بود و اجرای تأدیبات از وظایف آنان به شمار نمی آید، لذا این مبحث را به اجمال و در حاشیه آن مباحث یادآور شدیم.

جهت هشتم: حکم کسی که در اثر اجرای حد یا تعزیر یا تأدیب کشته

شده است

اقوال فقها در این زمینه

1- شیخ طوسی در کتاب اشربه از کتاب خلاف گوید:

"مسأله 9: اگر امام متخلف شارب الخمری را هشتاد ضربه شلاق بزند و متخلف در اثر اجرای تنبیه بمیرد، هیچ مسؤولیتی بر گردن امام نیست. ولی شافعی گوید: بر امام است که نصف دیه را بپردازد. دلیل ما آن است که حد، هشتاد ضربه می‎باشد. در حالی که شافعی پایه حد را بر چهل ضربه گذاشته و بدین خاطر بیت المال را ضامن پرداخت دیه مقتول کرده است.

مسأله 10: اگر امام فرد واجب التعزیر یا جایز التعزیری را مورد ضرب قرار دهد و متخلف در اثر اجرای تعزیر از دنیا برود، هیچ مسؤولیتی بر عهده امام نیست. نظر ابوحنیفه نیز چنین است. ولی شافعی می‎گوید: پرداخت دیه مقتول بر امام واجب است.

در اینکه از کجا باید دیه او را داد دو عقیده مطرح شده است: اولین عقیده که در نظر آنان مقرون به صحت است آن است که: دیه بر عاقله [خویشان پدری امام یا قاتل ] واجب است. و عقیده دوم آن است که: پرداخت دیه از بیت المال است، دلیل ما آن

ناوبری کتاب