تأدیب اعم از تخلفات عادیه و برخی از امور محرم ذاتی - شرعی است، در این مسأله تفصیل وجود دارد، به این ترتیب که اگر بر ترک آن فساد مترتب باشد اجرای آن واجب است، و در غیر این صورت واجب نیست، و اگر بنده ای به خاطر از بین بردن حق مولایش تأدیب میشود عفو او راجح تر است، چنانکه سیره ائمه (ع) در برخورد با تخلفات بندگانشان بر این امر گواه است.
در کتاب جواهر [در ارتباط با فلسفه تأدیب آمده است:
"سزاوار است بدانیم که مثلا در تأدیب کودک مصلحت وی در نظر است نه آنچه زاییده غضب نفسانی [بیرون ریختن خشم و انتقام کشی ] است، که در این صورت شخص ادب کننده گاهی خود باید مورد تأدیب قرار گیرد."جواهر 446/41
و برای آنچه در کتاب شرایع نقل شده بود دلیل روشنی نیافتیم؛ زیرا از روایتی که از کتاب فقه الرضا نقل شده بود مبنی بر آنکه: "مقدار ضربات در تأدیب بین سه تا ده ضربه است" علاوه بر عدم حجیت آن دلالتی بر کراهت بیش از ده در آن وجود نداشت. و مشکل میتوان روایت مرسله ای را که از صدوق نقل شده بر کراهت حمل کرد؛ زیرا روایت مذکور کاملا در حرمت ظهور دارد، و شاید مقصود از آن مورد به قرینه ذکر والی همان تعزیر باشد نه تأدیب، البته مفاد خبر ابوبرده و روایات دیگری نظیر آن اعم است و میتوان آن را از راه جمع حمل بر تأدیب نمود.
به هر حال بهتر است در این باره به همان قول کتاب نهایه که به احتیاط نزدیک تر است تمسک کرد، هرچند که میتوان گفت: در موارد ضروری ممکن است در تأدیب از شش ضربه هم تجاوز کرد به شرطی که در اجرای تأدیب زیاده روی نشود؛ زیرا غرض از اجرای آن حصول ادب است، و چنانکه گذشت این امور تعبدی صرف محسوب نشده؛ و لذا در خصوص موارد اجرای تعزیر و تأدیب، روایات معمولا به طور مطلق بدون اشاره به مقدار آنها وارد شده، و این امر ظهور دارد در