2- زراره گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: درباره تأدیب بنده چه میفرمایید؟ فرمود: آنچه به صورت ناخودآگاه از او سرزد مجازاتی ندارد، اما در مواردی که ترا نافرمانی کرد زدن او بی اشکال است، گفتم: او را چقدر بزنم ؟ فرمود: سه یا چهار یا پنج ضربه به او بزن ماتری فی ضرب المملوک ؟ قال: ما اتی فیه علی یدیه فلا شئ علیه، و اما ما عصاک فیه فلا بأس. قلت: کم اضربه ؟ قال: ثلاثة او اربعة او خمسة . (وسائل 582/18، ابواب بقیة الحدود، باب 8، حدیث 3)
3- سکونی از امام صادق (ع) روایت کرده که: دانش آموزان صفحات نوشته های خود را در مقابل امیرالمؤمنین (ع) قرار دادند تا یکی از آنها را انتخاب کند. حضرت فرمود: این کار نوعی از قضاوت است و روا داشتن ظلم در آن همچون ظلم در اصل حکومت است. به معلم خود پیغام دهید اگر شما را بیش از سه ضربه تنبیه کند مورد قصاص قرار میگیرد.ان امیرالمؤمنین (ع) القی صبیان الکتاب الواحهم بین یدیه لیخیر بینهم، قال: اما انها حکومة، و الجور فیها کالجور فی الحکم. ابلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فی الادب اقتص منه. (وسائل 582/18، ابواب بقیة الحدود، باب 8، حدیث 2)
4- در روایت موثق اسحاق بن عمار آمده است که گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم گاهی اوقات غلامم را به خاطر بعضی از کارها تنبیه میکنم، فرمود: او را چقدر میزنی ؟ گفتم: شاید صد ضربه. فرمود: صد ضربه ؟! صد ضربه ؟! و بار دیگر همین لفظ را تکرار نمود و سپس فرمود: یعنی به اندازه حد زنا او را میزنی ؟! از خدا بترس. به او گفتم: فدایت شوم پس چقدر بزنم ؟ فرمود: یک ضربه بزن. گفتم: سوگند به خدا اگر او بداند من فقط به او یک ضربه میزنم دست از کار خود نمی کشد. فرمود: دو ضربه بزن. گفتم: این نیز هلاک من است. سپس گوید: آنقدر با امام چانه زدم تا آن را به پنج ضربه رسانید و سپس در خشم شد و فرمود: ای اسحاق، اگر حد خطایی را که او مرتکب شد دانستی، برای او حد جاری کن و از حدود تعیین شده الهی تجاوز منما.اسحاق بن عمار قال، قلت لابی عبدالله (ع): ربما ضربت الغلام فی بعض ما یجرم. قال: و کم تضربه ؟ قلت: ربما ضربته مأة، فقال: مأة ؟ فاعاد ذلک مرتین ثم قال: حد الزنا؟ اتق الله فقلت: جعلت فداک فکم ینبغی لی ان اضربه ؟ فقال: واحدا. فقلت: والله لو علم انی لا اضربه الاواحدا ما ترک لی شیئا الاافسده. قال: فاثنین. فقلت: هذا هو هلاکی. قال: فلم ازل اماکسه حتی بلغ خمسة، ثم غضب، فقال: یا اسحاق، ان کنت تدری حد ما اجرم فاقم الحد فیه و لا تعد حدود الله. (وسائل 339/18، ابواب مقدمات الحدود، باب 30، حدیث 2)