صفحه ۵۴

باشند محروم نموده باشد، کسی که همراه با وی با دشمنانش جهاد کند و او درآمدهای عمومی را بینشان تقسیم کند، نمازجمعه و جماعتشان را اقامه نماید، و دست ستمگر را از سر ستمدیده آنان باز دارد.

دیگر اینکه: اگر خداوند برای آنان پیشوا و فرمانروا و امانتدار و نگهبان و نگهدار قرار نداده بود، شریعت به فرسودگی می‎گرایید و دین از دست می‎رفت و سنت و احکام دگرگون می‎شد و بدعت گذاران بر آن می‎افزودند و بی دینان از آن می‎کاستند و مسائل بر مسلمانان مشتبه می‎گردید؛ چراکه ما مردم را ناقص و نیازمند و غیرکامل می‎یابیم، علاوه بر همه اختلافها و تفاوت در خواستها و پراکندگی جهتهائی که با یکدیگر دارند؛ پس اگر خداوند سبحان برای حفظ شریعت زمامدار و محافظ قرار نداده بود، چنانچه گفتیم مردم به فساد کشیده می‎شدند و مسائل شرعی و سنت ها و احکام و ایمان دگرگون می‎شد، و در این ارتباط همه خلق به فساد و تباهی می‎گراییدند.""فان قال: فلم جعل اولی الامر و أمر بطاعتهم ؟ قیل: لعلل کثیرة : منها: ان الخلق لما وقفوا علی حد محدود و أمروا ان لایتعدوا ذلک الحد لما فیه من فسادهم لم یکن یثبت ذلک و لایقوم الابان یجعل علیهم فیه أمینا... یمنعهم من التعدی و الدخول فیما حظر علیهم؛ لانه لو لم یکن ذلک کذلک لکان أحد لایترک لذته و منفعته لفساد غیره فجعل علیهم قیما یمنعهم من الفساد و یقیم فیهم الحدود و الاحکام. و منها: انا لا نجد فرقة من الفرق و لا ملة من الملل بقوا و عاشوا الابقیم و رئیس؛ لما لابد لهم منه فی أمر الدین و الدنیا، فلم یجز فی حکمة الحکیم أن یترک الخلق مما یعلم أنه لابد لهم منه و لا قوام لهم الابه فیقاتلون به عدوهم و یقسمون به فیئهم و یقیم لهم جمعتهم و جماعتهم و یمنع ظالمهم من مظلومهم. و منها: انه لو لم یجعل لهم اماما قیما امینا حافظا مستودعا لدرست الملة و ذهب الدین و غیرت السنة (السنن - العلل). و الاحکام و لزاد فیه المبتدعون و نقص منه الملحدون و شبهوا ذلک علی المسلمین؛ لانا قد وجدنا الخلق منقوصین محتاجین غیر کاملین مع اختلافهم و اختلاف أهوائهم و تشتت أنحائهم (حالاتهم - العلل)، فلو لم یجعل لهم قیما حافظا لما جاء به الرسول لفسدوا علی نحو مابینا و غیرت الشرائع و السنن و الاحکام و الایمان و کان فی ذلک فساد الخلق أجمعین." (عیون اخبار الرضا‏100/2، باب 34، حدیث 1، و علل الشرایع ‏95/1، باب 182، حدیث 9) در این روایت در ارتباط با وظایف حاکم اسلامی سه محور اساسی مشخص شده است: 1- اجرای مقررات دین و شریعت الهی 2- حفظ اجتماع مسلمانان و دفاع از مصالح عمومی جامعه 3- جلوگیری از تحریفها و عوامل فاسدکننده دین. ملاحظه می‎فرمائید که در این روایت هم امور سیاسی و هم امور دینی به عهده حاکم اسلامی گذاشته شده، هم اقامه نماز جمعه و جماعت و هم حراست از مسلمانان و حدود اسلام. (الف - م، جلسه 121 درس)

ناوبری کتاب