ولکن ممکن است در این استدلال مناقشه نمود بدین گونه که: وظیفه حاکم اسلامی چیزی جز تنظیم اجتماع و اصلاح آن بر اساس دستورات و مقررات الهی نیست، و او نمی تواند از سوی خود چیزی را اختراع و ابداع نماید، و مقام فقیه بالاتر از پیغمبر(ص) نیست که خداوند به وی میفرماید: "انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله نساء (4)105/ ما کتاب را بر تو فرستادیم تا آن گونه که خداوند ترا مینمایاند بین مردم حکم کنی." و در جای دیگر میفرماید: "و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم عما جائک من الحق مائده (5)48/ و قرآن را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به راستی و درستی همه کتب که در برابر اوست کرده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی میدهد، پس بین آنان بدانچه خدا فرستاده حکم کن و در اثر پیروی از خواهشهای ایشان حکم حقی که به تو آمده وامگذار."
و همان گونه که "حدود شرعی" امور مقدر و معینی است و تخلف از آن و تعویض آن با مجازات دیگر جایز نیست، تعزیرات هم همین گونه است.
پس عمده دلیل بر تعمیم تعزیر به همه گناهان همان روایات حاکمه "که خداوند برای هر چیز حدی معین فرموده و برای کسی که از حدود الهی تجاوز کند حدی مقرر فرموده" میباشد و بسا ظهور این روایات در این است که تعزیرات نیز یک سنخ از حدود مقرره معینه است، یعنی منحصر به کتک زدن و شلاق میباشد تعدی از آن جایز نیست.