صفحه ۵۲۵

ما از ان آگاهی نداریم - تشریع شده باشد، بلکه غرض از تعزیر ادب کردن و جلوگیری از تکرار آن و نیز توجه و تنبه همه کسانی است که آن را می‎شنوند و می‎بینند، تا بدین وسیله فرد و اجتماع اصلاح شود؛ و برای دست یابی به همین هدف است که تعیین حدود و مقدار آن به عهده حاکم مشرف بر امور محول شده است، و در راستای این هدف بسا تعزیر مالی تأثیر آن بر نفوس شدیدتر و به حال مجرم و جامعه نافع تر باشد و برعکس زدن و تنبیه مضر و باعث انزجار و نفرت گردد. و در اینجا نکته ای است شایان تأمل.تحریم اقتصادی معمول در دنیا نیز از مقوله تعزیر به حساب می‎آید و در چارچوب تنبیه و در خط مطلوب قرار گرفتن دولت مورد تعزیر به کار می‎رود. (مقرر)

هفدهم: اولویت قطعی

همان گونه که انسان به حکم عقل و شرع بر مال خویش مسلط است و بدون اجازه او نمی توان در اموالش تصرف کرد همین گونه بر جان و بدن خویش نیز مسلط است، و بلکه این تسلط به اولویت قطعی ثابت است؛ چرا که سلطه بر مال از شؤون و لوازم سلطه بر جان است؛ پس اگر برای تأدیب و بازداشتن از اعمال ناپسند بتوان با زدن و تنبیه کردن سلطه وی بر بدنش را نقض کرد و حریم او را شکست، پس باید نقض سلطه مالی وی به طریق اولی جایز باشد. لکن به همین انگیزه و به همان مقدار که ضرورت دارد، و چگونگی و مقدار آن هم به عهده حاکمی که به مصالح جامعه آگاه است واگذار شده است.

در شریعت حضرت یوسف پیامبر(ص) نیز این گونه بود که اگر کالای سرقت شده در متاع کسی یافت می‎شد شخص سارق جزای عمل ناپسند خود بود، و او را به خاطر ارتکاب این عمل به بردگی می‎گرفتند؛قرآن کریم در سوره یوسف آیات 74 و 75 در ارتباط با پیدا شدن جام زرین در متاع یکی از برادران حضرت یوسف مطلب را این گونه ترسیم می‎فرماید: قالوا فما جزاؤه ان کنتم کاذبین قالوا من وجد فی رحله فهو جزاؤه کذلک نجزی الظالمین - غلامان گفتند: اگر کشف شد که شما دروغ می‎گویید جزای وی حال آیا خرد انسان می‎پذیرد که برای

ناوبری کتاب