صفحه ۵۲۳

بدین مضمون نقل می‎کند که: مردی از [قبیله ] مزینه خدمت پیامبرخدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله، نظر شما درباره [سرقت ] گوسفندان نگهداری شده در کوه چیست ؟ حضرت فرمود: پرداخت گوسفندان و مثل گوسفندان و مجازات، ولی در [سرقت ] چارپایان قطع [دست ] نیست مگر آنان که در آغل نگهداری می‎شوند و قیمت آن به اندازه پول یک سپر می‎رسد که در آن قطع دست است، و اگر به اندازه پول سپر نرسد در آن دو برابر غرامت است و چند تازیانه مجازات.

گفت: ای رسول خدا، درباره میوه آویزان بر درخت چه می‎فرمایید؟

فرمود: عین آن و مانند آن و مجازات؛ و در میوه های آویزان بر درخت، قطع دست نیست مگر آنهایی را که در محل جمع آوری میوه گرد آورده اند، پس آنچه از محل نگهداری میوه سرقت می‎شود و بهای آن به اندازه قیمت یک سپر است در آن مجازات قطع است؛ و آنچه به قیمت سپر نمی رسد، پرداخت دو برابر قیمت و چند تازیانه مجازات آن است.سنن نسائی ‏85/8 _86، کتاب قطع السارق. الثمر یسرق بعد ان یؤویه الجرین. در متن عربی این روایت چنانچه در نهایه آمده است: جرین جایگاهی است که در آن میوه ها را نگهداری و خشک می‎کرده اند. و حریسة الجبل: گوسفندانی است که در کوه نگهداری می‎شده اند، در مقابل آنها که در آغل نگهداری می‎شده اند. و واژه "مراح" با ضمه جایگاهی است که گوسفندان شب بدانجا می‎رفته اند (آغل)، و مراد به "ثمر معلق" میوه ای است که به شاخه ها آویزان است.

روشن است که آن احتمالی که در خبر سکونی یادآور شدیم - که از باب تعزیر نبوده بلکه به علت قابل رشد بودن میوه نارس بوده است - در این دو روایت مطرح نیست و پرداخت غرامت از باب تعزیر است اگرچه غرامت به صاحب مال پرداخت می‎گردد.

خلاصه آنچه از مجموع این روایات و روایات مشابه آن به دست می‎آید این است که تعزیر مالی به شکل از بین بردن مال یا گرفتن از صاحب آن، چیزی است که اجمالا در شرع وجود دارد و وجهی برای بعید شمردن آن وجود ندارد و انسان اطمینان می‎یابد که برخی از این روایات اجمالا از معصوم صادر شده است. و علت

ناوبری کتاب