صفحه ۵۰۱

مواردی که شرع اجازه تصرف در آن را داده است و "ضرب = زدن" طبق دلیل از جانب شارع مقدس مجاز شمرده شده و غیر آن مشکوک فیه است بنابراین جایز نمی باشد. به عبارت دیگر مسأله، دائرمدار تعیین و تخییر در مقام امتثال امر شارع می‎باشد و در مثل چنین مواردی عقل حکم به تعیین می‎کند. [زیرا اشتغال یقینی ذمه، مقتضی برائت یقینی است؛ و در صورت تخییر، شک در برائت ذمه هنوز باقی است ].

ممکن است از دلیل اول چنین پاسخ داده شود که: اولا: ما معین بودن تنبیه بدنی را در مواردی همچون وطی زن روزه دار یا حائض که برای آن 25 ضربه تازیانه قرار داده شده و یا مواردی مانند زیر یک لحاف بودن دو مرد یا دو زن یا یک مرد و یک زن نامحرم را که برای آن 30 تا 99 ضربه تازیانه تعیین شده است را می‎پذیریم ولی بحث ما در غیر این موارد از معاصی و تخلفاتی است که مجازات بخصوصی برای آن در اخبار و روایات نیامده است. [پس درحقیقت اطلاقی وجود ندارد تا بتوان به آن تمسک نمود].

ثانیا: در مورد مسأله دو مرد و یک مرد و یک زن که قبلا روایت آن ذکر شد، دیدیم که امیرالمؤمنین (ع) امر کرد آنان را در مستراح به کثافت آلوده کنند... [پس تعزیر منحصر در ضرب و زدن نمی باشد].

در مورد دلیل دوم نیز ممکن است چنین گفته شود که: در این روایات مراد از حد قطعا حد مصطلح نبوده چنانکه مبنای استدلال ماست. بنابراین ناگزیر معنای لغوی آن مراد بوده و با عنایت به معنای لغوی، این لفظ به کار رفته است؛ و معنای لغوی "حد" جلوگیری، بازداشتن و بازگرداندن است. بنابراین در روایات مذکور هر وسیله ای که مجرم مطلق العنان را از ارتکاب به عمل ناشایست بازدارد حد نامیده می‎شود، با این تعبیر لفظ حد علاوه بر شامل شدن حدود مصطلحه انواع تعزیرات را نیز دربرمی گیرد. چنانکه در عبارت اول از روایت "ان الله جعل لکل شئ حدا" چیزی جز محدودیت تمام افعال و جلوگیری از انجام منهیات و آزاد نبودن در آنها اراده نشده است.

و با همین عنایت، مفهوم واژه حد پس از بیان سهم وراث، در آیه شریفه "تلک

ناوبری کتاب