باعث فریب یاران خود شدی و سستی کردی و کار را ضایع نمودی ؟ مسیب از آن حضرت پوزش طلبید و معتمدین کوفه نیز درصدد جلب رضایت آن حضرت برآمدند، لکن علی (ع) عذر آنها را نپذیرفت و مسیب را به ستونی از ستونهای مسجد بست (بعضی گفته اند:) او را حبس کرد و سپس وی را فراخواند و مورد اندرز و نصیحت قرار داد."نهج السعادة 578/2، خطبة 320
چه بسا پژوهشگران از طریق تتبع و تحقیق بتوانند به موارد بسیاری از این قبیل دست یازند؛ روایاتی که نقل شد همه آنها به طور قطع در مورد تعزیر صدور یافته است؛ زیرا در برابر تعزیر و حد شق سومی وجود ندارد، و چنانکه ملاحظه شد مفهوم تعزیر اعم از زدن و غیر آن بوده، و بدین ترتیب مدعای ما به اثبات رسید. و این نکته ای است شایان توجه.
دلایلی که میتوان بر انحصار تعزیر در زدن و تنبیه بدنی بدان استناد نمود
ممکن است برای اثبات تعیین زدن و تنبیه بدنی، به وجوه زیر استدلال شود:
1- اطلاق روایاتی که در موارد خاصی همچون وطی زن حائضه یا زن روزه دار بر زدن و تنبیه بدنی دلالت دارند.
2- عموم روایاتی همچون "ان الله جعل لکل شئ حدا و جعل علی من تعدی حدا من حدود الله حدا" که این گونه روایات دلیل عمده ما بر ثبوت تعزیر در هر معصیتی بود، و چون حد اصطلاحی از سنخ تنبیه بدنی است پس ناچار باید تعزیر هم از سنخ آن محسوب شود؛ زیرا لفظ حد هم بر حد اصطلاحی و هم بر تعزیر، با یک عنایت اطلاق میگردد.
3- اصل و قاعده سلطنت یعنی اصل "لاولایة لاحد علی أحد" و قاعده "الناس مسلطون علی انفسهم" این اقتضا را دارد که نتوانیم در مورد نفس یک انسان که در ید قدرت و حیطه سلطنت وی میباشد تصرف کنیم مگر در مواردی که قطعا بدانیم شارع مقدس به طور صریح اجازه داده است. (مقرر) مقتضی عدم تصرف در سلطه غیر میباشد، مگر در