صفحه ۴۹۲

لکن ممکن است کسانی بگویند: فلسفه تشریع تعزیر همچون تشریع حدود، جلوگیری مجرم از تکرار گناه در آینده و نیز جلوگیری انجام آن از سوی کسانی است که شاهد مجازات مجرم بوده اند یا آن را از دیگران شنیده اند. و این مطلبی است شایان توجه.

همچنین احتمال مؤلف کشف اللثام در مورد تعمیم تعزیر به مواردی همچون نهی از منکر و توبیخ، گویا برگرفته از کتاب تحریر علامه و نظایر آن است.

ولی می‎توان به این گفته - احتمال تعمیم تعزیر - ایراداتی گرفت:

اولا: نکته فوق خلاف ظاهر عبارات و سخنان علمای خاصه است اگرچه بسیاری از علمای عامه - چنانکه بعدا خواهیم گفت - قائل به این قول هستند.

ثانیا: در بسیاری از اخبار وارد شده در این باب لفظ تعزیر به کار نرفته تا بتوان آن را بر عمومیت حمل کرد. بلکه تنها کلماتی همچون مطلق زدن، یا زدن به اندازه ای معلوم و به مجازات بدنی تفسیر و تطبیق شده است. به عنوان نمونه می‎توان از روایت اسحاق بن عمار و صحیحه حماد بن عثمان که در آنها از مقدار تعزیر سؤال شده یاد کرد.وسائل ‏583/18_584، باب 10، از ابواب بقیة الحدود و التعزیرات، حدیث 1 و 3

اما احادیثی که در آنها لفظ تعزیر به گونه ای مطلق به کار رفته، هرچند که این لفظ به حسب لغت، مفهوم زدن و غیر آن را در برمی گیرد، لکن معمول بودن زدن در مقام تعزیر، در زمانی که این اخبار صدور یافته، شاید موجب شود که مطلقات به مفهوم خاص "ضرب =زدن" منصرف گردد.

لکن بعدا خواهیم گفت که قول قوی تر، تعمیم تعزیر در مفهوم زدن و غیر آن است.خداوند سبحان برای دوری از بدی ها و زشتی ها دستوراتی مشخص فرموده و برای تخلف از آن هم مجازاتی پیش بینی شده است. عمده دلیل ما برای تعمیم، همان روایات حد است. (الف - م، جلسه 206 درس)

4- ماوردی در کتاب احکام السلطانیه نوشته است:

ناوبری کتاب