صفحه ۴۹۱

ظاهر عبارت شیخ گویای آن است که تأدیب، اعم از تعزیر است، و تعزیر نیز منحصر به "ضرب" یعنی "زدن" می‎باشد. لکن امام میان زدن و تنبیهات دیگر مختار است...

در جهت اول این بحث نیز قول دیگری از کتابهای مبسوط و خلاف شیخ خلاف 3:223 مسأله 13 کتاب الاشربة نقل کردیم که با این مقام نیز مناسبت دارد، به آنجا مراجعه شود.

2- در آخر کتاب حدود از کتاب تحریر آمده است:

"تعزیر در مورد هر جرمی است که حدی برای آن تعیین نشده... اجرای تعزیر با تنبیه بدنی، حبس، توبیخ بدون قطع و جرح بدنی و گرفتن جریمه مالی تحقق می‎یابد."تحریر 239/2

ظاهر این عبارت حاکی از مفهوم عام تعزیر و نیز اختیار امام در انتخاب یکی از انواع آن است.

3- در کتاب کشف اللثام در توضیح گفتاری که قبلا از قواعد ذکر آن رفت آمده است:

"وجوب تعزیر در مورد انجام هر عمل حرام یا ترک هر عمل واجبی است که مجرم با وجود نهی و توبیخ و مانند آن دست از عمل گناه برندارد؛ ولی اگر مجرم با وجود موانعی کمتر از زدن از ارتکاب به گناه دست کشید، جز در مواردی خاص که شرع مقدس در مورد ارتکاب آن گناه بر لزوم تأدیب و تعزیر تصریح کرده است، دلیلی برای تعزیر وجود ندارد، و شاید بتوان تعزیر را در کلام علامه و غیر او به مواردی کمتر از زدن هم عمومیت داد."کشف اللثام 235/2

ظاهر کلام مؤلف کشف اللثام نشان می‎دهد که وی بین باب تعزیر و باب نهی از منکر خلط مبحث کرده و گویا این توهم برای او رخ داده که تعزیر برای جلوگیری شخص از گناه است. بنابراین اگر بدون اجرای تعزیر هم بشود او را از انجام گناه بازداشت، دیگر مجالی برای اجرای تعزیر باقی نمی ماند.

ناوبری کتاب