صفحه ۴۸۱

هم این عقیده را دارند لکن شافعی می‎گوید: تعزیر واجب نیست، به این دلیل که مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: با زنی برخورد کرده ام و از او کمتر از حد دخول بهره برده ام، پیامبر(ص) به او فرمود: آیا با ما نماز گزارده ای ؟ گفت: آری، سپس پیامبر(ص) این آیه را برای او خواند که: "ان الحسنات یذهبن السیئات". همچنین آن حضرت درباره انصار فرمود: نیکوکاران انصار را پذیرا باشید و از بدکاران آنان درگذرید."اقبلوا من محسنهم و تجاوزوا عن مسیئهم. (مغنی ‏348/10)

اما از بسیاری از اخبار وارده و سخنان علما درباره تعزیرات فهمیده می‎شود که تعزیر در موارد خاص خودش بدوا و طبعا واجب است. اگرچه در صورت توبه مجرم قبل از اقامه بینه تعزیر ساقط می‎شود، و اگر با اقرار به ارتکاب گناه نزد حاکم ثابت شود حاکم می‎تواند از تعزیر وی صرف نظر نماید؛ آنچنان که گفتیم در حد نیز چنین مسأله ای وجود دارد.

تعبیراتی که در این رابطه وارد شده چنین است:

"تعزیر کرد" یا "تعزیر می‎کند"، "تأدیب کرد یا می‎کند"، "زد یا به عنوان تعزیر می‎زند" یا "او باید تعزیر شود" یا "تازیانه بخورد یا می‎خورد" و یا الفاظ فراوان دیگری بر این مضمون، می‎بینیم که اگرچه همه به صورت "خبر" ذکر شده ولکن از آنها مفهوم امر استنباط می‎گردد و در جای خود ثابت شده تعبیرات خبری در ادای مفهوم وجوب از قوت و تأکید بیشتری نسبت به عبارت امری برخوردار هستند؛ زیرا چنین عباراتی مبتنی بر فرض تحقق امر و تأثیر آن در مأمور است و نشان می‎دهد که عمل خواسته شده از مأمور در خارج لباس تحقق پوشیده و بدین وسیله از آن به لفظ خبری یاد می‎گردد، مگر اینکه گفته شود: تعزیر غیر، چون تصرف در سلطه وی می‎باشد و این تصرف بالطبع حرام است بنابراین مفهوم امر و مشابه آن در چنین موردی بر رفع ممنوعیت از تصرف در این سلطه دلالت می‎کند و هیچ گونه دلالتی بر وجوب ندارد.یعنی اصل اولی این است که مجازات انسانی با اصل مسلم "الناس مسلطون علی انفسهم..." منافات داشته و حرام می‎باشد؛ و امر مستفاد از اخبار باب تعزیرات، تنها حرمت تصرف مزبور را در این موارد برمی دارد، اما هیچ گونه دلالتی بر لزوم و وجوب تعزیر ندارد. (مقرر) در اینجا نکته ای است در خور تأمل.

ناوبری کتاب