صفحه ۴۸۰

اختیار امام است، یا آنکه شق سومی است ؟ در مسأله دیدگاههای متفاوتی وجود دارد:

شیخ طوسی در باب "اشربه" از کتاب خلاف (مسأله 13) می‎گوید:

"تعزیر از اختیارات امام است و در این نکته اختلاف نظری نیست، اگر امام دانست که برای جلوگیری از جرم مجرم هیچ چیز جز تعزیر مصلحت نیست نباید از تعزیر وی صرف نظر کند. ولی اگر دانست که با جایگزین کردن روشهای دیگری به جای تعزیر مانند شماتت و سختگیریها استفاده مطلوب حاصل می‎شود، می‎تواند با به کار بردن این روشها از اجرای تعزیر چشم پوشی کند، در حالی که اگر بخواهد می‎تواند تعزیر را نیز جاری نماید. این نظریه ازجانب ابوحنیفه هم عنوان شده است.

شافعی در این باره می‎گوید: امام در هر حال مختار است، و دلیل ما - شیخ طوسی - بر این امر ظواهر اخبار و روایاتی است که به اجرای حدود فرمان می‎دهند و این خود مقتضی وجوب تعزیر می‎باشد."خلاف 223/3

باز هم ایشان در اواخر باب "اشربه" از کتاب مبسوط می‎گوید:

"تعزیر مجرم به امام محول شده بدان گونه که اگر خواست اجرای تعزیر می‎کند و اگر نخواست چشم پوشی می‎نماید. برای او فرقی نمی کند که بتوان مجرم را به وسیله غیر تعزیر منع کرد یا نه. برخی قائل اند که اگر امام دانست به غیر از تعزیر می‎توان مانع مجرم گردید، میان اقامه تعزیر و ترک آن مخیر است؛ ولی اگر برای امام ثابت شد که جز تعزیر روش دیگری مانع مجرم نمی گردد، بر اوست که مجرم را تعزیر کند و این حکم مطابق با احتیاط است."مبسوط 69/8

از سخن شیخ چنین به دست می‎آید که تعزیر در نظر ایشان تنها اختصاص به زدن دارد و سختگیری و تعنیف از مصادیق آن محسوب نمی شود. از ظاهر عباراتی که در ابتدای بحث از شرایع و قواعد نقل شد نیز چنین مستفاد می‎گردد که بر تعیین - ضرب - و وجوب اجرای تعزیر دلالت ندارند؛ زیرا کلمه "للامام" یعنی "امام اختیار دارد" را به کار برده بودند.

ابن قدامه در کتاب مغنی آورده است:

"تعزیر در موارد معین شده در صورت تجویز امام واجب است. مالک و ابوحنیفه

ناوبری کتاب