دشنام داده یا مسخره کرده و یا به او چیزی نسبت داده که در او وجود ندارد؛ر.ک . وسائل 452/18_454، ابواب حد قذف، باب 19 آن هم با الغاء قید خصوصیت و تنقیح مناط قطعی، استدلال به این روایت مانعی ندارد و میتوان آن را در این مقام به عنوان دلیل چهارم به شمار آورد.
ابن اثیر در کتاب نهایه مینویسد:
باز در همان کتاب آمده:
این حدیث از طرق ما (شیعه امامیه) نیز نقل شده است، در وسائل از سکونی از امام صادق (ع) به نقل از پیامبراکرم (ص) آمده است که فرمود: "لا قطع فی ثمر و لا کثر" و "کثر" همان پیه درخت خرماست.وسائل 517/18، ابواب حد سرقت، باب 23، حدیث 3
اینک با توجه به مطالبی که گفته شد، به جهاتی از مسأله که بررسی آن ضروری به نظر میرسد میپردازیم:
جهت نخست: عنایت اسلام به اقامه حدود و تعزیرات
واضح است که اداره امور جامعه و حفظ نظام و برقراری امنیت راهها و اقامه عدل و قسط در کشور منوط بر تعیین حد و مرز برای آزادیها و وضع قوانین و