صفحه ۴۷۶

دشنام داده یا مسخره کرده و یا به او چیزی نسبت داده که در او وجود ندارد؛ر.ک . وسائل ‏452/18_454، ابواب حد قذف، باب 19 آن هم با الغاء قید خصوصیت و تنقیح مناط قطعی، استدلال به این روایت مانعی ندارد و می‎توان آن را در این مقام به عنوان دلیل چهارم به شمار آورد.

ابن اثیر در کتاب نهایه می‎نویسد:

"در حدیث مربوط به باب حدود: لا قطع فی ثمر حتی یؤویه الجرین، جرین نام محلی است که خرما را در آنجا خشک می‎کنند و جمع آن "جرن" است."نهایه 263/1

باز در همان کتاب آمده:

"کثر (با دو فتحه) به پیه خرما که در وسط درخت است اطلاق می‎شود."نهایه ‏152/4. ما آنوقت که در طبس تبعید بودیم گاهی از اینها برای ما سوغاتی می‎آوردند، از وسط درخت خرمای سبز به دست می‎آید، و در بازار با کارد قطعه قطعه می‎کنند و می‎فروشند. (الف - م، ج 205/ درس)

این حدیث از طرق ما (شیعه امامیه) نیز نقل شده است، در وسائل از سکونی از امام صادق (ع) به نقل از پیامبراکرم (ص) آمده است که فرمود: "لا قطع فی ثمر و لا کثر" و "کثر" همان پیه درخت خرماست.وسائل ‏517/18، ابواب حد سرقت، باب 23، حدیث 3

اینک با توجه به مطالبی که گفته شد، به جهاتی از مسأله که بررسی آن ضروری به نظر می‎رسد می‎پردازیم:

جهت نخست: عنایت اسلام به اقامه حدود و تعزیرات

واضح است که اداره امور جامعه و حفظ نظام و برقراری امنیت راهها و اقامه عدل و قسط در کشور منوط بر تعیین حد و مرز برای آزادیها و وضع قوانین و

ناوبری کتاب