10- باز در نهج البلاغه از ابن عباس منقول است که گفت:
"در سرزمین ذی قار [در مسیر حرکت به سوی بصره در جنگ جمل ] در حالی که آن حضرت به وصله زدن کفش خویش مشغول بود بر آن حضرت وارد شدم. حضرت به من فرمود: "این لنگه کفش چقدر ارزش دارد؟" گفتم: ارزشی ندارد، حضرت فرمود: "به خدا سوگند این کفش از حکومت بر شما نزد من محبوبتر است مگر اینکه حقی را اقامه نموده و یا باطلی را دفع نمایم."دخلت علی امیرالمؤمنین (ع) بذی قار و هو یخصف نعله، فقال لی: ما قیمة هذه النعل ؟ فقلت: لا قیمة لها. فقال - علیه السلام: و الله لهی احب الی من امرتکم الاأن اقیم حقا أو ادفع باطلا. (نهج البلاغه، فیض 111/، لح 76/، خطبه 33.)
این کلام با همه کوتاهی آن، همه وظایفی را که بر عهده حاکم اسلامی است دربر دارد، یعنی "اقامه حق و از بین بردن باطل."
11- باز در نهج البلاغه آمده است:
"اگر افراد در صحنه حضور نیافته و به وجود یاور، حجت اقامه نگردیده بود، و خداوند نیز از دانشمندان پیمان نگرفته بود که بر شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم تن در ندهند، ریسمان شتر خلافت را بر کوهانش میافکندم، وآخرش را با همان کاسه اولش آب میدادم؛ و قطعا مییافتید که دنیای شما در نزد من از آب عطسه بز کم ارزشتر است."لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اولها، و لالقیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز. (نهج البلاغه، فیض 52/، لح 50/، خطبه 3.)
در متن عربی این روایت "کظة" - به کسر کاف و تشدید ظاء- به معنی شکمبارگی و آن حالتی است که برای انسان از پری شکم حاصل میگردد، و "سغب" به معنی گرسنگی است، و "عفطة عنز" به معنی آبی است که از بینی بز هنگام عطسه پراکنده میگردد.
از این حدیث شریف استفاده میشود که بر مسلمانان به ویژه اهل علم که با مذاق شرع و عنایت اسلام به عدالت اجتماعی واقف هستند، جایز نیست در برابر