صفحه ۴۷

10- باز در نهج البلاغه از ابن عباس منقول است که گفت:

"در سرزمین ذی قار [در مسیر حرکت به سوی بصره در جنگ جمل ] در حالی که آن حضرت به وصله زدن کفش خویش مشغول بود بر آن حضرت وارد شدم. حضرت به من فرمود: "این لنگه کفش چقدر ارزش دارد؟" گفتم: ارزشی ندارد، حضرت فرمود: "به خدا سوگند این کفش از حکومت بر شما نزد من محبوبتر است مگر اینکه حقی را اقامه نموده و یا باطلی را دفع نمایم."دخلت علی امیرالمؤمنین (ع) بذی قار و هو یخصف نعله، فقال لی: ما قیمة هذه النعل ؟ فقلت: لا قیمة لها. فقال - علیه السلام: و الله لهی احب الی من امرتکم الاأن اقیم حقا أو ادفع باطلا. (نهج البلاغه، فیض 111/، لح 76/، خطبه 33.)

این کلام با همه کوتاهی آن، همه وظایفی را که بر عهده حاکم اسلامی است دربر دارد، یعنی "اقامه حق و از بین بردن باطل."

11- باز در نهج البلاغه آمده است:

"اگر افراد در صحنه حضور نیافته و به وجود یاور، حجت اقامه نگردیده بود، و خداوند نیز از دانشمندان پیمان نگرفته بود که بر شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم تن در ندهند، ریسمان شتر خلافت را بر کوهانش می‎افکندم، وآخرش را با همان کاسه اولش آب می‎دادم؛ و قطعا می‎یافتید که دنیای شما در نزد من از آب عطسه بز کم ارزشتر است."لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اولها، و لالقیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز. (نهج البلاغه، فیض 52/، لح 50/، خطبه 3.)

در متن عربی این روایت "کظة" - به کسر کاف و تشدید ظاء- به معنی شکمبارگی و آن حالتی است که برای انسان از پری شکم حاصل می‎گردد، و "سغب" به معنی گرسنگی است، و "عفطة عنز" به معنی آبی است که از بینی بز هنگام عطسه پراکنده می‎گردد.

از این حدیث شریف استفاده می‎شود که بر مسلمانان به ویژه اهل علم که با مذاق شرع و عنایت اسلام به عدالت اجتماعی واقف هستند، جایز نیست در برابر

ناوبری کتاب