صفحه ۴۱۷

26- در کتاب "غارات" از ابن سعید نقل شده که علی - علیه السلام - معمولا به بازار آمده و خطاب به اهل بازار می‎فرمودند:

"ای اهل بازار از خدا بترسید، مبادا قسم بخورید که قسم خوردن سرمایه را نابود کرده و برکت را از بین می‎برد، تاجر اگر حق ندهد و حق نگیرد فاجر است، سلام بر شما باد؛ و بعد از گذشت چند روز دوباره به بازار آمده و عین همان فرمایشات را می‎فرمود، در برخی موارد هنگامی که آن حضرت تشریف می‎آوردند بازاریان می‎گفتند: "مرد شکنبه" آمد، آن حضرت نگاهی به ناف خویش می‎افکنده و می‎فرمودند: هنگامی که من می‎آیم اینان می‎گویند "مرد شکنبه" آمد منظور آنان چیست ؟ می‎گفتند: منظور آنان این است که مرد شکم بزرگ آمد، حضرت می‎فرمود: بله پایین آن طعام است و بالای آن علم."کان علی (ع) یأتی السوق فیقول: یا اهل السوق، اتقواالله وایاکم و الحلف فانه ینفق السلعة و یمحق البرکة فان التاجر فاجر الامن اخذ الحق و اعطاه، السلام علیکم، ثم یمکث الایام ثم یأتی فیقول مثل مقالته فکان اذا جاء قالوا: قدجاء المرد شکنبة، فکان یرجع الی سرته فیقول: اذا جئت قالوا: قدجاء المرد شکنبة فما یعنون بذلک ؟ قال: یقولون: قدجاء عظیم البطن، فیقول: اسفله طعام و اعلاه علم. (الغارات ‏110/1؛ و مستدرک ‏463/2، آداب تجارت، باب 3، حدیث 4) این روایت را مرحوم محدث نوری در مستدرک از کتاب یاد شده نقل نموده است.

27- در دعائم الاسلام از امیرالمؤمنین (ع) روایت می‎کند که:

"آن حضرت در حالی که تازیانه ای به دست می‎گرفت در بازارها به راه می‎افتاد و کسانی را که در خرید و فروش مسلمین کم فروشی و یا تقلب می‎کردند با آن تنبیه می‎کرد.

اصبغ نقل می‎کند که روزی به حضرتش گفتم: شما در منزل بنشینید و من عوض شما این کار را انجام می‎دهم، فرمودند: ای اصبغ این چه نصیحت و خیرخواهی است ؟! آن حضرت مرکب رسول خدا(ص) یعنی "شهباء" را سوار می‎شد و تمام بازارها را یکی پس از دیگری زیر پا می‎گذاشت، روزی به سرای گوشت فروشان آمد، و فرمودند: ای قصابان، در کار گوسفندان شتاب مکنید و پس از ذبح بگذارید روح از بدنشان بیرون رود، مبادا بر گوشت بدمید، سپس به بازار خرمافروشان رفته و فرمودند:

ناوبری کتاب