شریعت میگردد، یا اینکه میخواهد قانونی از قوانین اسلام را تغییر داده و یا آن را تحریف کند، یا اینکه بخواهد سلطه غاصبانه و ظالمانه ای را بر شؤون مسلمانان و سیاست و اقتصاد و فرهنگ آنان مسلط کند، و نظیر این موارد از امور مهمه ای که سکوت در مقابل آن جایز نیست، و نهی کننده نیز از کسانی است که سخن او مورد قبول واقع میشود، یا اینکه اقدام او موجب وحشت فرد خطاکار و خفت و تزلزل وضع اجتماعی او میگردد، در این صورت آیا به صرف احتمال اینکه ضرر مالی یا حبس یا تضییقات و مشکلاتی از این قبیل متوجه نهی کننده میگردد نهی و ردع وی واجب نیست ؟! جدا بسیار مشکل است که انسان به چنین امری ملتزم گردد.
علاوه بر اینکه روایات بسیار زیادی وجود دارد که بر وجوب اقدام و قیام در برابر منکر و فساد اگرچه سختی و زیانهائی از آن ناحیه متوجه نهی کننده گردد دلالت دارد، که برخی از آنها را یادآور میشویم:
1- در خبر جابر از امام باقر(ع) منقول است که فرمود:
"در آخرالزمان قومی خواهند آمد که مورد پیروی دیگران قرار میگیرند، در میان آنان افرادی هستند که ریاکارند، قرآن تلاوت میکنند و از خود زهد و عبادت نشان میدهند، تازه به دوران رسیده و نادان هستند، امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمی شمارند مگر آنگاه که از ضرر ایمن باشند، برای خویش به دنبال راههای گریز و عذرتراشی میباشند، لغزشهای علما و فساد علم آنان را مورد متابعت قرار میدهند، به نماز و روزه و چیزهایی روی میآورند که به مال و جان آنان خدشه ای وارد نیاید، و اگر نماز به سایر کارهایی که با بدن و اموال خویش انجام میدهند زیان وارد آورد آن را کنار میگذارند، همان گونه که کامل ترین و شریف ترین فرایض را کنار گذاشتند... خطاکاران را با قلب مورد انکار قرار دهید، و با زبان نهی از منکر کنید، و با چک (سیلی) به صورتهای آنان بکوبید، و در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نهراسید."یکون فی آخرالزمان قوم یتبع فیهم قوم مراؤون یتقرؤون و یتنسکون، حدثاء سفهاء لایوجبون امرا بمعروف و لا نهیا عن منکر الااذا امنوا الضرر، یطلبون لانفسهم الرخص و المعاذیر، یتبعون زلات العلماء و فساد علمهم، یقبلون علی الصلاة و الصیام و مالا یکلمهم فی نفس و لامال، و لو اضرت الصلاة بسائر ما یعملون باموالهم و ابدانهم لرفضوها کما رفضوا اتم الفرائض و اشرفها... فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکوا بها جباههم و لا تخافوا فی الله لومة لائم. (وسائل 394/11، و 402 و 403، باب 1 و 2 از ابواب امر و نهی، حدیث 6؛ و باب 3، حدیث 1)