علم است، بلکه مقتضای تشبیه به طبیب (در روایت سوم) نیز همان وجود امر و نهی است حتی در صورت گمان به عدم تأثیر؛ زیرا طبیب با گمان به عدم تأثیر مداوا و احتمال شفا هم اقدام به مداوای مریض میکند.
در روایت مسعده هم که آمده بود "یقبل منه - از او میپذیرد" مراد علم صددرصد به پذیرش وی نیست، بلکه اگر احتمال هم بدهد و زمینه پذیرش در وی باشد کافی است؛ زیرا هیچ کس علم به قبول را شرط ندانسته است.
فرع چهارم: در منتهی آمده است:
"اصحاب ما این شرط (یعنی احتمال تأثیر) را به طور مطلق شرط دانسته اند، ولی بهتر این بود که آن را برای امر به معروف با دست و زبان شرط قرار میدادند نه امر و نهی در دل. [چرا که احتمال تأثیر در آن مرحله دخالتی ندارد]."منتهی 993/2
شرط سوم: پافشاری خطاکار بر ادامه عمل خلاف خویش
سومین شرط این است که شخص مجرم بر ادامه عمل خلاف خویش پافشاری داشته باشد. "پس اگر آثار پشیمانی در او آشکار گردید یا اینکه خود از عمل خلاف خویش دست کشید، در این صورت نهی از منکر ساقط است." این مطلب در کتاب شرایع آمده است.شرایع 342/1
کتاب جواهر در شرح عبارت فوق مینویسد:
"در صورتی که ما از قرائن یقین پیدا کردیم، این مطلب مورد توافق است، و هیچ گونه ایراد و اشکالی هم بر آن وارد نیست؛ چرا که دیگر موضوعی برای امر به معروف و نهی از منکر باقی نمی ماند. و بلکه میتوان گفت در چنین شرایطی امر و نهی حرام است، چنانچه بسیاری از فقها بدان تصریح فرموده اند. چنانچه در صورت آگاهی