صفحه ۳۸۵

عرض کردم: فدایت گردم از ما نمی پذیرند، فرمود: از آنان کناره گیری کنید و از مجالست با آنان اجتناب نمایید."ما یمنعکم اذا بلغکم عن الرجل منکم ما تکرهون و ما یدخل علینا به الاذی ان تأتوه فتؤنبوه و تعذلوه و تقولوا له قولا بلیغا؟ قلت: جعلت فداک اذا لا یقبلون منا. قال: اهجروهم و اجتنبوا مجالسهم. (وسائل ‏415/11، ابواب امر و نهی، باب 7، حدیث 3)

6- در خبر داود رقی که گفت: از امام صادق (ع) شنیدم که می‎فرمود:

"مؤمن نباید نفس خود را خوار کند، (گفته شد: چگونه نفس خویش را خوار کند؟) فرمود: دست به کاری زند که ازعهده آن برنمی آید."لا ینبغی للمؤمن ان یذل نفسه. قیل له: کیف یذل نفسه ؟ قال: یتعرض لما لایطیق. (وسائل ‏425/11، ابواب امر و نهی، باب 13، حدیث 1)

و روایات دیگری از این قبیل که بر این مقصود دلالت دارد.

چند فرع در مسأله

در اینجا چند فرع وجود دارد که سزاوار است بدان توجه نمود:

فرع اول: اگر این روایات وجود نداشت امکان داشت گفته شود امر به معروف و نهی ازمنکر به طور مطلق واجب است، حتی در صورت آگاهی از مؤثر واقع نشدن امر و نهی؛ چرا که ادله آن مطلق است، و فایده آن نیز این است که بر مرتکبین آن اتمام حجت می‎شود.

فرع دوم: از این روایات استفاده می‎شود که در صورت علم به عدم تأثیر، آنچه ساقط می‎شود وجوب امر به معروف و نهی از منکر است نه جواز آن، مگر در شرایطی که از آن ناحیه زیانی متوجه شخص گردد که تحمل آن شرعا جایز نباشد.

فرع سوم: مقتضای اطلاق ادله این است که برای اسقاط تکلیف امر و نهی، صرف گمان به مؤثر واقع نشدن کافی نیست [بلکه باید علم به عدم تأثیر باشد]، اگرچه محقق و بلکه اکثر فقها چنانچه نقل شده همین گمان به عدم تأثیر را در اسقاط تکلیف کافی دانسته اند، مگر اینکه مراد اینان آن اطمینانی باشد که عادتا ملحق به

ناوبری کتاب