صفحه ۳۵۹

منکری را مشاهده کند که بدان دعوت می‎شود، پس با قلب خود آن را مورد انکار قرار دهد، خود سالم مانده و بدان آلوده نشده است؛ و هر که با زبان آن را مورد انکار قرار دهد، پاداش نیز برده و برتر از دیگری است [که فقط به قلب مورد انکار قرار داده ]؛ و کسی که با شمشیر (کنایه از قدرت نظامی) به مخالفت با آن برخیزد تا کلمه خداوند بر فراز و کلمه ستمگران در فرود قرار گیرد، این همان کسی است که به راه هدایت دست یافته و در راه درست گام نهاده و در دل وی یقین نورافشان شده است."ایها المؤمنون، انه من رأی عدوانا یعمل به و منکرا یدعی الیه فانکره فقد سلم و بری، و من انکره بلسانه فقد اجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمة الله هی العلیا و کلمة الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین. (نهج البلاغه، فیض 1262/، لح 541/، حکمت 373)

ایراد خطبه توسط آن حضرت (ع) به هنگام برخورد با اهل شام دلیل بر این است که غرض آن حضرت (ع) تشویق سپاهیان خویش بر پیکار در جنگ صفین بوده، و واضح است که پیکار آنان زیر پرچم آن حضرت و به دستور وی بوده است. پس از این حدیث جواز نهی از منکر با شمشیر ولو بدون اذن امام استفاده نمی گردد.در اینجا اگر مورد بتواند عموم جمله "و من انکره بالسیف" را منحصر به خود نماید در تمام ابواب فقه باید مورد مخصص عام باشد، در صورتی که نه حضرت استاد و نه دیگران به آن ملتزم نمی شوند. (مقرر)

و ما پیش از این نیز گفتیم که مواردی که فریضه وظیفه بخصوصی است و نیازمند به اجازه حاکم است، وجوب در آن مشروط نیست، بلکه واجب مشروط است، بیان این مطلب و فرق بین این دو پیش از این گذشت.

9- در سخن دیگری مرحوم سید رضی از آن حضرت (ع) کلامی به همین مضمون نقل نموده و آن کلام این است:

"برخی منکر را با دست و زبان و قلب مورد انکار قرار می‎دهند، این آن کسی است که خصلت های نیک را به کمال رسانده است. برخی آن را با زبان و قلب مورد انکار قرار می‎دهند ولی دست فرو می‎گذارند، این افراد دو خصلت از خصال نیک را آورده و دیگری را ضایع کرده اند. برخی با قلب مورد انکار قرار داده ولی دست و زبان را فرو نهاده اند، این آن کسی است که از سه خصلت دو خصلت نیک را ضایع کرده و یکی را

ناوبری کتاب