است که واجبات اجتماعی نظیر اجرای حدود و سایر امور عمومی را به اجرا بگذارد. و این نکته ای است شایان توجه.
جهت چهارم: برخی از آیات و روایات در این باب
آیات و روایاتی که در این مسأله وارد شده نیز به دو دسته تقسیم میگردد، از برخی استفاده میشود که این فریضه از فرایض عمومی است و همه مسلمانان به آن مکلف هستند، از برخی نیز استفاده میشود که این یک فریضه ویژه است، یعنی از شؤون حکومت است.
جمع بین این دو نظریه این است که عمل به این فریضه نظیر سایر فرایض متوقف بر علم و قدرت است. پس انکار به قلب و ارشاد به زبان - در احکام واضح و ضروری - از مواردی است که هر مسلمان توان انجام آن را دارد، اما در مرتبه زدن و جراحت وارد کردن و بلکه ارشاد به زبان در پاره ای موارد از اموری است که هر کس توانایی انجام آن را ندارد، یا اینکه چنانچه گفته شد چه بسا زیان آور نیز باشد، که در این صورت انجام آن قهرا به عهده حاکم و کارگزاران اوست، البته بر مردم نیز واجب است وی را کمک نموده و یاری دهند و بلکه برای تشکیل حکومت حقه اسلامی نیز تلاش کنند، که پیشتر نیز به آن اشاره شد.
اکنون ما برخی از آیات و روایات در این زمینه را یادآور میشویم:
دسته اول:
1- والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم توبه (9)71/