فرمانروایان واجب است، و واجب است اگر کسی به انجام آن مبادرت ورزید دیگران وی را کمک کنند، و نیز در نهی از منکر باید از مراتب آسان تر و پائین تر شروع کنند. اگر منکر برطرف شد که نتیجه حاصل شده، و الامراتب بالاتر را انجام دهند.
اما اگر نهی از منکر بر ضرب و جرح متوقف باشد آیا هر کس میتواند به انجام آن مبادرت ورزد یا اینکه انجام آن از شؤون امام یا کسی که از سوی او برای انجام این امور منصوب شده میباشد و جز با اجازه و اذن حاکم نمی توان آن را عهده دار شد؟ در این مسأله دو نظر است که یادآور میشویم:
الف: اشتراط اذن و اجازه امام
شیخ در نهایه میفرماید:
امر به معروف و نهی از منکر واجب است با قلب و زبان و دست باشد، در صورتی که مکلف توان آن را داشته باشد و بداند که با انجام آن به وی یا فرد دیگری از مؤمنین در همان موقع یا در آینده ضرری متوجه نمی شود، یا گمان آن را داشته باشد. و گاهی امر به معروف با دست انجام میپذیرد بدین گونه که با زدن، بازداشت کردن، کشتن، جراحت وارد کردن به نتیجه میرسد، که در این صورت انجام آن واجب نیست مگر با اجازه سلطان وقت که برای حکومت و ریاست منصوب شده، و اگر اجازه ای از سوی او برای انجام این امر وجود نداشت باید به همان حدی که گفته شد [قلب و زبان ] اکتفا کرد.
نهی از منکر نیز به همان سه شیوه ای است که ذکر کردیم، اما نهی از منکر به وسیله دست این است که بخواهند مرتکب آن را به شکلی از زدن، یا جراحت وارد کردن، یا اذیت و آزار رساندن ادب کنند که در این صورت مشروط به اجازه سلطان است چنانچه در امر به معروف یادآور شدیم. و اگر اجازه ای از سوی وی در این ارتباط وجود نداشت باید به همان زبان و قلب اکتفا کرد...
اما اقامه حدود را هیچ کس نمی تواند انجام دهد مگر سلطان زمان که از سوی