صفحه ۳۳۱

حق را درباره آنها که خواهان حق اند چه خویشاوند و چه بیگانه رعایت کن، و در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار، هرچند این کار موجب فشار بر یاران نزدیکت شود."ثم ان للوالی خاصة و بطانة فیهم استئثار و تطاول، و قلة انصاف فی معاملة، فاحسم مادة اولئک بقطع اسباب تلک الاحوال، و لا تقطعن لاحد من حاشیتک و حامتک قطیعة، و لا یطمعن منک فی اعتقاد عقدة تضر بمن یلیها من الناس فی شرب او عمل مشترک یحملون مؤونته علی غیرهم، فیکون مهناء ذلک لهم دونک و عیبه علیک فی الدنیا و الآخرة . والزم الحق من لزمه من القریب و البعید و کن فی ذلک صابرا محتسبا واقعا ذلک من قرابتک و خاصتک حیث وقع. (نهج البلاغه، فیض 1025/، لح 441/، نامه 53)

و شما ملاحظه می‎فرمایید که بسیاری از مظالم بزرگ از ناحیه خواص و وابستگان به سلاطین و حکومت ها به خاطر قرابت و پشت گرمی ای که به سلطان و حاکم داشته اند همواره صورت می‎گرفته است.

4- و باز آن حضرت (ع) در نامه ای که به برخی از کارگزاران خویش - در ارتباط با اموالی از بیت المال که در اختیار او بوده و ناپدید شده - نگاشته، می‎فرماید:

"به خدا سوگند اگر نظیر آنچه تو کردی حسن و حسین مرتکب می‎شدند، هرگز پشتیبان و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند، و در اراده من اثر نمی گذاردند، تا آنگاه که حق را از آنها بستانم و ستمهای ناروایی را که انجام داده اند دور سازم."والله لو ان الحسن و الحسین فعلا مثل الذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة و لا ظفرا منی بارادة حتی آخذ الحق منهما و ازیل الباطل عن مظلمتهما. (نهج البلاغه، فیض 957/، لح 414/، نامه 41)

و سخنان دیگری از این قبیل، که در این ارتباط به روایات فصل سوم همین بخش کتاب نیز می‎توان مراجعه نمود.با توجه به اهمیت نهاد دادرسی مظالم و نقش اساسی آن در گسترش عدالت در جامعه گزیده ای از مطالب گردآوری شده در این زمینه را به نقل از کتاب "نهاد دادرسی در اسلام" تألیف محمدحسین ساکت به صورت خلاصه یادآور می‎شویم، بدین امید که خوانندگان گرامی با مراجعه به این کتاب و سایر کتابها در این زمینه با این بخش مهم از تشکیلات حکومتی اسلام آشنایی بیشتری حاصل نمایند، و با رسیدگی مستقیم مسؤولین حکومت اسلامی به مشکلات مردم همواره نظام حکومتی اسلام به ویژه نظام اداری آن از گزند کاغذبازی، رشوه خواری، مجامله و مسامحه در رسیدگی به امور مردم، و در نتیجه مأیوس شدن مردم مسلمان از مسؤولین و نظام، مصون و محفوظ نگاه داشته شود. در این کتاب پس از ذکر تاریخچه دیوان مظالم در ایران باستان و عربستان پیش از اسلام و نقش این دادگاه در شرق و غرب جهان اسلام، مطرح شده که آیا اساسا چه کسانی به پرونده های مظالم رسیدگی می‎کرده اند؟ در پاسخ به این پرسش می‎نویسند: 1- خلیفگان و فرمانگذاران، رسیدگی به این شیوه از دادرسی را خلیفگان و پادشاهان و سلاطین خود انجام می‎داده اند. مقریزی در کتاب خطط خود جلد 2 صفحه 207 می‎نویسد: رسیدگی به مظالم یکی از نشانه های اعمال قدرت عالی بود و چنانچه دیدیم در ایران باستان - که مظالم نیز از فرهنگ ایرانی گرفته شده است - شخص پادشاه به دستیاری و رایزنی "موبدان موبد" به مظالم می‎نشست. بیشتر خلیفگان عباسی برای اثبات قدرت خود از یکسو و به تقلید از شیوه ایرانی ازدیگر سوی خود به مظالم می‎نشستند. نخستین خلیفه عباسی که به مظالم نشست مهدی بود، آنگاه هادی و پس از او هارون الرشید و مأمون... احمد بن طولون از دودمان طولونیان، و کافور اخشیدی از سلسله اخشیدیان خود به مظالم می‎نشستند. در میان فرمانگذاران فاطمی مصر تا آنجا که پیداست تنها المعزلدین الله گاه به تنهایی و گاه به یاری قاضی القضات به پرونده های مظالم رسیدگی می‎کرد. از خاندان ایوبی سوریه نورالدین زنگی خود به مظالم می‎نشست و صلاح الدین ایوبی، برادرزاده او، شیفتگی فراوانی به نشست در مظالم از خود نشان می‎داد. 2- وزیران و امیران، در تاریخ بیهقی ص 888 _889 آمده است: وی

ناوبری کتاب